مامان خسته... پارسا شنگول
اگه میخواین بدونین چی سر مامان خوابالو و خسته و نی نی شنگول و سرحال اومد..... ادامه مطلب رو بخونید گاهی بچگی های خودمون یادمون میره پارسای مامانی چطوره؟ امروزم که اشک مامانو دراوردی عسلم. پرستارت میگه از صبح تا ظهر نخوابیدی. خب منم از ساعت 2 شروع کردم به خوابوندنت. اولش که تا میتونستی از سر و کولم رفتی بالا و از پشت موهامو میکشیدی ونمیذاشتی از خودم دفاع کنم ... بعد با دستای کوچولوت لای در رو باز کردی یه نگاهت به من بود و یه نگاهت به هال.... منو بی خیال شدی رفتی ...من هم که خسته و خوابالو بودم هر چی صدای جونور و سگ و گرگ و گربه بود دراوردم ......تا برگردی پیشم. تازه اقا دزده و گر...
نویسنده :
مامانی
23:19