مفصل نامه 25 ماهگی
سلام پسر گلم. این روزها جدای تمام کنش ها و واکنش هات این کلمات جدیدت از همه بیشتر مورد توجه منه. باید بگم این شبها دیرتر و سخت تر میخوابی (که البته تقصیر خودم هست که به خاطر بیشتر با تو بودن دیر میریم بخوابیم، این عادتت شده اخه عصرها هم تا ٨ مهد میری و صبح ها هم که پیش پرستارت هستی و من دلتنگتم.البته برای یه مدت محدود تا برای بورد اماده شم، خودت نمیدونی ولی کیفیت با هم بودنمون زیاده. چیزهایی که از من در این مدت محدود یاد میگیری بیشتر از چند ساعت سرحال صبح ات و یا با بچه های مهد هست و مربی و پرستارت اموزش های منو به خودم برمی گردونن... مثلا شعر خوندنت و سلام کردنت وشیوه غداخوردن ات و...) بگذریم.. میخواستم بگم اگرچه دیر میخو...
نویسنده :
مامانی
14:37