سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

خوش به حالشون

1390/7/29 21:46
نویسنده : مامانی
1,307 بازدید
اشتراک گذاری

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.comخوش به حالشون. پدرجون و مادرجون تا چند ساعت دیگه سفر حج شون شروع میشه. چقدر منتظر این روزها بودن.نشد که برا بدرقه برم پیششون. ایشالله خدا ازشون قبول کنه و به خیر و خوشی برگردن.

و ایشالله زودتر قسمت من وشما بشه. البته سفری که دنیا و اخرت مون رو متحول کنه وگرنه چه بسیار از این سفر رفتن ها.  اخر کلام اینکه التماس دعای مخصوص از مامانی و بابایی!

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.comدیروز دایی جون و خانمش اومدن خونمون. پسر هم استقبال گرمی ازشون کرد و تا اخرین لحظه ای که میتونست چشمش رو باز نگه داره کنارشون نشست. اخ که این پسر من واقعا فامیل ندیده است. برا شام هم مرغ و انارترش و ماهی شکم پر درست کردم. به به... (  البته خودم که نمیتونم تعریف کنم...حالا اشکال نداره!) از اونجایی که پسر نخوابیده بود کنار سفره ما نشست و تا تونست "شپلشت کاری" کرد.اخرش هم سبد سبزی خوردن رو واژگون کرد و شروع کرد با اون دستای کوچولوش یکی یکی تو دهن من میذاشت. دایی جون اینا  یک ماهه که عروسی کردن و ٢-٣ روزی اومدن و ما رو از تنهایی جمعه این هفته دراوردن...

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.comیه سوال

 

دور و بر خونمون کفتر چاهی و یاکریم زیاده و حتی چند بلبل هم هستن که رو درختا میخونن و ادم و به ماورا میبرن........

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com اسپند اسپند دونه، اسفند سی و سه دونه، از خویش و قوم و بیگونه، هر که از دروازه بیرون رود، هر که از دروازه تو بیاید کور شود چشم حسود و بخیل شنبه زا یکشنبه زا پنجشنبه زا جمع زا، زیرزمین، روی زمین، سیاه چشم، زاغ چشم، هر که دیده و هر که ندیده، همسایه دست راست، همسایه دست چپ، همسایه پیش رو، بترکه چشم حسود و بخیل........

نمیدونم به چشم زخم و چشم زدن اعتقاد دارین یا نه. قبلا که بچه بودیم یه بنده خدایی همسایه مون بود که مامانم سعی میکرد ماها جلوش افتابی نشیم..اخه چند باری ازمون تعریف کرد به دقیقه نکشید یه بلایی سرمون اومد.

ولی جدای از اون با اینکه چشم من شور نیست میترسم از بچه خودم تعریف و تمجید کنم اخه شنیدم و حتی دیدم که بلافاصله برعکسش اتفاق میافته... نمیدونم. یادمه پارسا حدودا ٦-٧ ماهه بود از ظهر ساعت ٢ که اومدم خونه شروع کرد به گریه. اون هم چه گریه ای..پوشک عوض کردم...لباساشو در اوردم...شیر و اب و غذا دادم....سعی کردم خوابش کنم.... یه ریز گریه میکرد طوری که داشت خفه میشد. میدونستم کولیک هم نیست چون با صدای  سشوار سریع ساکت میشد و هم اینکه بعد ٦ ماهگی کولیک بعیده..... خلاصه تا ٧ شب یه ریز گریه کرد و من هم گریه میکدم. باور کنید تا بعد ٥ ساعت اسپند دود کردم و دودش بهش خورد سریع ساکت شد که هیچ ..شروع کرد به بازی و خنده......

الان هم که گاهی بیخود نق میزنه یا هیچی نمیخوره  یا از بیرون میایم اسپند دود میکنم براش. نکنه کسی تو وبلاگ چشمش کنه....

البته تو قران و احادیث هم چشم زدن رو تایید کردن و بهتره برا رفعش بخونیم:

سه مرتبه ذكر «ماشاءاللّه‏ لاحول ولا قوة الا باللّه‏ العلى العظيم.

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.comاز تازه های گل پسر بگم که اقا راه میره. البته هنوز تعادل نداره. براش یه چهارچرخ خریدم شبیه ماشین صندلی و بوق و فرمون داره. قسمت عقبش هم یه دسته داره که نگهش میداره هلش میده. با اون رفتیم تو قسمت بازی بچه ها تو پارک باهاش راه میرفت یهو ولش کرد چهار دست و پا رفت طرف سرسره و هیچ کس جلودارش نبود.

امشب هم جلو تلویزیون نشسته بودم یهو صدای بلندی اومد. اقا رفته شیشه کلفت میز بزرگ رو هل داده و انداخته. یادم باشه صبح اول وقت شیشه رو ببرم جای دیگه فقط از چوب میز استفاده کنیم.

راستی فهمیدم گربه به چی نیگا میکرد.....

اگه گفتین تو عکس بعدی گل پسر به کی نیگا میکنه؟

بله. به عکاس یعنی مامانش که وقتی از سر کار برگشت پسرش رو دید و تمام خستگی اش در رفت.

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.comپارسای گل ندیده

از فضای سبز چند شاخه گل چیدم و دادم دستش. با تردید و تعجب از دستم گرفت تو مشتش و تمام راه محکم تو چنگش نگهش داشت و حتی تو خونه هم ولش نمیکرد. بهشون نگاه میکرد و میخندید. انگشتش رو تا نزدیکشون میبرد و سریع عقب میکشید. خلاصه این اولین بار بود که گل دستش گرفت و مخلوطی شد ار ذوق و تعجب و هیجان و چند تا عکس یادگاری:

 بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

پی نوشت ١:  بابایی این روزا خیلی کار میکنه و ما کمتر میبینیمش. هر هفته میاد ولی اینجا هم میره سر کار. فقط گفتم که بگم خسته نباشی.

پی نوشت ٢: این روزها کلاس هامون خیلی زیاد شده و شیفت هامون هم پرکار شده.. از طرفی چپ و راست کنفراس باید بدیم. خلاصه جسما خیلی خسته میشم. یه پسر ٢٤ ساله معتاد تزریقی هم به خاطر اعتیادش ،یکی از دریچه های قلبش عفونت کرد و بعد عمل شد ... دریچه رو عوض کردن و برای ادامه درمان انتی بیوتیک اومد بخش ما و یه شب به خاطر مصرف زیاد موادی که همراهی اش اورده بود رفت  اون دنیا. برای اون هم ناراحت شدم چون هنوز وقت داشت به یه زندگی سالم برگرده. البته فکر نکنین من همش امار مرگ و میر میدم. اغلب مریض های ما خوب میشن .ولی فکر میکنم اون وظیفه ماست که درمان میشن. مثلا نمیدونین جدیدا چقدر زیر ٣٠ سال با سکته قلبی میاد و خوشبختانه با درمان مناسب مرخص میشن. ولی واقعا چرا یه ادم به ظاهر سالم  ٢٨ ساله باید سکته کنه؟ با ارزوی سلامتی برای همه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

مامان رادین کوچولو
29 مهر 90 12:19
سلام به آقا پارسا و مامانی مهربونش.کلی دلم واستون تنگ سده بود چه خوب شد که عکسای جدید پارسا جونو دیدم.شاد باشید


علیک سلام به مامانی و رادین خان. پس کی میشه ما هم عکس نی نی گل رو ببینیم!
خاله هویار
29 مهر 90 14:54
سلام
وای چه نینی ناشی
خدا حفظش کنه



مرسی گلم
مامان پارسا
29 مهر 90 15:22
سلام،خوبی؟
چه با حال گلو تو دستش نگه داشته و میخنده وروجک توپولو
این پی نوشت ها خون به دل آدم میکنه و شیرینی خوندن پستت رو کمرنگ میکنه ننویس تورو خدا
چشم ودلت هم برای اومدن داداشی و خانومش رووووووووووووشن


اخه وقت ندارم یه وبلاگ برا خاطرات کاری ام بنویسم. ببخشید اگه ناراحت شدید
مامان پارسا جون
29 مهر 90 16:52
سلام به پارسا جونم و مامان گلش
خانومی ایشاا... این دفعه هم شما سه تایی راهی سفر مکه بشین
عکسهای گل پسری هم خیلی نانازه


مرسی عزیزم. ایشالله
مامان امیرعلی
29 مهر 90 22:13
ماشالله پارساجونم روزبه روزنازترمیشه


مرسی
مامان آریان جون
29 مهر 90 22:28
انشالله سفرشون به سلامتی و قسمت شما بشه.
پارساجونم که خودش گله وقتی گلم گرفته تو دستش دیگه معرکه شده


خوشگلی و خوش بویی از خودتونه
خاله ی امیرعلی
29 مهر 90 22:49
سلام مامانی
اول از مامانی و بابایی التماس دعا دارم انشالاه خدا نصیب همه ی ما بکنه
دوم اینکه ماشالاه به پسر مهمون نوازت
سوم اینکه گل پسرت خیلی زرنگه حتما براش اسپند دود کن وای حتما خیلی بامزه تاتی تاتی میکنه
مامانی ماهم به چشم زخم اعتقاد داریم امیرعلی هم گاهی اوقات مثل گل پسری میشه
گل پسر خودت گلی گلارو میخای چیکار
مامانی گل پسرت خیلی بانمک و خوردنیه از طرف من ببوسینش
برای اون مریضت هم خیلی ناراحت شدم خدا رحمتش کنه


مرسی عزیزم از اینکه وقت گذاشتی. موفق باشی
fatemeh
30 مهر 90 6:18
khalejon mage mikhai beri khastegari ke injori gol o chasbidi.velesh kon khale!!! zoode hanoz


نه خاله جون. بخوام برم خبرت میکنم. الان تمرینی هستش
مامان ارميا
30 مهر 90 9:11
الهي قربون اين پسمل جيگر. واقعا بانمك به پيشي نگاه مي كرد.من هم به چشم اعتقاد دارم و هر شب براي ارميا اسفندي دود مي كنم كه خونه رو دود برميداره. اين ذكررو هم وقتي مي بينم يكي به ارميا داره نگاه مي كنه و زوم كرده روش 7 بار مي خونم.


ایشالله چشم نخوره. پسر پشت پنجره کلی کیف میکنه و گربه و هواپیما رو با انگشتش نشون میده
ملیحه
30 مهر 90 9:21
سلام.
خیلی برخوردش با گل جالب بود!!!
من که اولش فکر کردم می خواد بره خواستگاری


واسه همین هم سرشو انداخته پایین.بچه ام خجالت کشیده
بسته آموزشی آشپزی با قارچ +دی وی دی هدیه
30 مهر 90 10:09
بسته آموزشی آشپزی با قارچ +دی وی دی هدیه
مامان نیایش
30 مهر 90 13:23
ماشاءاللّه‏ لاحول ولا قوة الا باللّه‏ العلى العظيم
زنده باشی گل پسر


مرسی
مامان سام
30 مهر 90 13:39
به به خوش بحال پدرجون و مادر جون .مامان پارسا حتما برا پارسا جوني اسپند دود كن ما هم اين دوران رو زياد گذرونديم پارسا هم ماشالا خيلي بانمكه .خودش هم مثل گلهاش خوشگله


شما لطف دارین
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
30 مهر 90 17:06
سلام دوست من
یه کامنت طولانی گذاشته بودم ولی پاک شد ..........
تقریبا همه پست هاتون رو خوندم (اومده بودم پای لپ تاب یه پلان دانلود کنم ولی نتونستم از کنار نوشته های زیبای شما و خاطرات این گل پسر نازنین بگذرم ........)
همیشه سلامت و شاد باشید


لطف کردین که وقت گذاشتین
مامان ابوالفضل
30 مهر 90 17:39
سلام سلام سلام چه وبلاگ قشنگی داری پارسایی مامانی هم که کلی باذوقه باوجود خستگیه جسمی ایشاالله همیشه روح و جسمتون شاد باشه با وجود داشتن همچین دسته گلی
مامان پارساجونی
30 مهر 90 21:36
سلام.چطورین؟چند وقته نتونستم بهتون سر بزنم ببخشید.این پسره خیلی شیطون و بلا شده از طرف من ببوسینش.مااااااااااااااااااااااااچ


حتما. ممنونم
خاله ی هویار
30 مهر 90 22:22
سلام خواستم بگم اگه دوست داشتین هویارو لینک کنید به اسم هویار جون خاله
مامان نفس طلایی
30 مهر 90 23:00
فاالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
انشاالله دست گل دامادیش


ایشالله
آبجی پرنیا(پریسا)
1 آبان 90 0:54
سلام مامانی مهربون آقا پارسا..خدا آقا پارسا رو براتون حفظ کنه.ماشاء... براشون اسفند دود کنید.
ایشالا قسمت بشه شما هم برید مکه


مامان مريم
1 آبان 90 12:28
عزيزم از تولدت گذشته اما براي گلي مثل تو دير نيست تبريك تولدت عزيزي مثل تو صورت ماهتو مي بوسم
مامان سارينا
2 آبان 90 0:42
ايشاءا... روزي هرسالشون باشه ماماني. ايشاءا... دسته گل داماديت خاله جون.
مامان صدف و سپهر
2 آبان 90 10:19
سید کوچولو ماشاالله چه نازو خوش خندس.خدا حفظشکنه.یه بوس آبدار ازاون لپا یادتون نره مامانی .
راستی شما چرا تنهایین؟نکنه مثل من تو غریبی افتادین؟


اخ که همدردیم
مریم
2 آبان 90 14:08
اگر اجازه بدین وبلاگ شما رو تو پیوندهام ثبت می کنم .


مامان اسراواسما
6 آبان 90 15:03
سلام گلم خسته نباشی!میدونی چیه من عاشق خنده های این فسقلیم,عکساشم خیلی دوست دارم,اما جون خودم باور کن چشام شور نیستنولی خوب محظ احتیاط شما پاشو یه اسپند دود کن
بلال خودنشوووووووووو
ایشالله مامان وبابا سلامت از مکه برگردن


هستي
12 آبان 90 16:15
سلام به همگي چي شده چه خبره يه جشن هيجاني در راه جشن تولد بهترين دايي دنبا تهيه كننده مهربون عصر ململي همه دعوتين فردا يعني جمعه ساعت8 شب وبلاگ رسمي برنامه عصر ململي http://www.asr-havadare-no.blogfa.com/ براي پاسخ گويي به همه شما دوستان عزيز در وب زير هستم http://m0bina-malmal.niniweblog.com/