سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

یه سلمونی واقعی

1390/11/4 15:00
نویسنده : مامانی
786 بازدید
اشتراک گذاری

 

بالاخره پسری رو بردم سلمونی. چه گریه ای کرد. خوب بود خلوت بود. تو ٣ دقیقه موهاشو کوتاه کرد اون هم وقتی پسری تو بغل من اب نبات میخورد.

بعد هم یه دوری تو فروشگاه زدیم. پسری از یه فرسنگی که یه نی نی میدید (‌سن ٢ تا ١٢ سال) بدو بدو میرفت دنبالشون و بهشون لبخند میزد. از کنترل من یکی که خارج میشد.

پارسای من دلم ضعف میره از دیدن قدم برداشتن هات و حفظ تعادل کردنهات. از شنیدن صدای نفست وقتی  سرت رو میذاری رو بالشم و دستت رو میذاری زیر سرم و هلم میدی که برم از رو بالش کنار.... میدونی از وقتی تو شکمم هنوز نفس کشیدنت همون بلع مایع اطرافت بود، همون وقتی که از خون من اکسیژنی رو که تنفس کردم میگرفتی منتظر بودم تا صدای نفس کشیدنت رو بشنوم.... و هنوز برام تازگی داره... هنوز باورم نمیشه که تو رو دارم...

 

چند تا عکس از اون روز تو ادامه مطلب

 

پارسا در راه رفتن به سلمونی ( قوری قوری مامانی)

پارسا بعد سلمونی

پارسا جونم بچه ها رو به بازی دعوت میکنه و دوسشون داره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله آتنا
4 بهمن 90 21:21
همه جوره خوش تیپی چه با موی کوتاه چه با موی بلند پارسا از وقتی اطرافشو شناخت به بچه ها علاقه نشون میداد از بس که این پسر مهربونه راستی من و خاله فاطمه از عکسات یه کلیپ ساختیم از وقتی تو شکم مامانی بودی تا حالا ..ریختیم تو موبایل پدر جون همش هم داریم نگاه میکنیم و قربونت میریم
مامان یسنا
4 بهمن 90 23:20
موهات مبارک باشه گلم
مامان رومینا
5 بهمن 90 9:45
آره راست میگی منم از الان دارم لحظه شماری میکنم که تاتی کردن رومینا رو ببینمایشالا پارسایی همیشه سالم باشه و لبش خندون
خاطره مامان بردیا
5 بهمن 90 18:26
سلمونی رفتی عزیزم؟ مبارک باشه. قربونت برم که اینطوری داری آب نبات می خوری با اون کلاه خوشگلت
مامان نوژا
6 بهمن 90 9:31
وای که چه شیرین گفتی
خاله ی امیرعلی
7 بهمن 90 14:02
سلام مبارکه خاله جون موهاش چه قدر قشنگ شده خیلی بلند شده بود واااااااای چقدر این پسمله خونگرم و نازه که همه ی نی نی هارو دوست داره