سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

بازی بازی

1390/11/4 15:01
نویسنده : مامانی
1,067 بازدید
اشتراک گذاری

تمام وقت من و پسری به بازی کردن سپری میشه.

البته گاهی با هم تلویزیون میبینیم. مثلا یه لقمه خنده و عموها و یا کودک و استاندارد. مثل اکثر نی نی ها عاشق پیام بازرگانی و و با اهنگ اولش  از خوشحالی دهنشو تا میتونه باز میکنه. وقتی از برنامه ای خوشش بیاد دست از بازی میکشه و تاتی میکنی و تو ٢ متری تلویزیون تلپی میشینه.

و اما بازیهای این روزهای ما:

یه پازل حیوانات اهلی داره که من صداشونو در میارم و با هم مرتبش میکنیم و بلافاصله سر و ته اش میکنه. ١٠-١٢ بار این مراحل تکرار میشه تا خسته شه از این بازی

یه بازی دیگه هم اینه که بنده هاپ هاپ کنان و یا خر خر کنان دنبالش کنم و اون با هیجان فرار کنه پشت مبل و من یهو از یه طرف دیگه مبل ظاهر شم تا صدای خنده اش تا ٣ طبقه بالاتر برسه...

تاب بازی و جدیدا باید با جلو اومدن تاب پاهاشو قلقلک بدیم و یا بزنه به دستمون

گاهی گل یا پوچ بازی میکنیم که بازی اصلی اش نیست و از زدن رو دست من و برداشتن جسم کف دستم لذت میبره و میگه تکرارش کنم.

برداشتن و جاگذاری باطری های اسباب بازیهاش مدتی سرگرمش میکنه.

تا کردن لباسهاش ( مثلا تا میکنه ) و چیدن اونها  روی هم از بازیهای مورد علاقه اش هست

شدیدا و شدیدا و شدیدا کارهای ما رو تقلید میکنه و ناگهان با انجام اون ها منو شوکه میکنه. دیروز یه قاشق برداشت و رفت در سطل اشغال رو باز کرد و انداخت توش در حالی که میگفت ایسس!!!

راستی داشتم از بازیهاش میگفتم. هر ماه که میگذره نوع بازیهاش عوض میشن . فعلا که با بازیهای بالا سرگرمه.

عروسک هاشو محکم بغل میکنه و از دور بوسشون میکنه...

ببین تو این همه اسباب بازی یه کچل کوچولو رو بغل کرده و ولشم نمیکنه. البته عروسکه با فشار دکمه یه صداهایی در میاره

پسر مامانی در تلاش برای گرفتن حباب ها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

خاله آتنا
4 بهمن 90 21:15
هزاااااااااااار تا بووووووووووووووس برا پسر خوشگل
مامان یسنا
4 بهمن 90 23:21
زیباترین لحظه زندگی وقتیه که خنده های از ته دل فرشته ها رو میشنوی خدا حفظت کنه عزیز دلم
مامان علي
5 بهمن 90 1:02
هزار ماشاءا...به آقا پارسا كه هم خيلي خوشمزه است هم خيلي دوست داشتني.
زیبا
5 بهمن 90 9:30
ماشالا خدا پارساجون رو حفظش کنه خیلیییییییییی نازه مخصوصا خنده هاش
زیبا
5 بهمن 90 9:30
ماشالا خدا پارساجون رو حفظش کنه خیلیییییییییی نازه مخصوصا خنده هاش
پریا
5 بهمن 90 10:02
خدا قوت مامان آقا پارسای گل. واقعا حوصله میخواد. بازی کنیم یه عالم، یواش یوشا و با هم. بازیهاش هم خیلی با مزه است این قند عسل مامان و بابا. خدا نگهدارش باشه انشاء الله.
خاطره مامان بردیا
5 بهمن 90 18:24
الهی فدات شم با این بازیهای باحالی که می کنی عزیزمممممممممم. راستی توی عکس اولی لباست خیلی خوشگله. خیلی خوشم اومده
رادین
5 بهمن 90 18:43
تینا
5 بهمن 90 21:26
سلام دوست عزیز به وبلاگ پسرخاله منم سربزنید اگه دوست داشتید تبادل لینک کنیم بهم خبر بدید ممنون میشم
مامان نوژا
6 بهمن 90 9:30
سلام سلام صد تا سلام..نوژای منم عین پارسا گلی وقتی سوار تاب میشه تمام اسباب بازی هاش رو هم سوار تاب میکنه عین پارسا که دیگه دستاش جا نداره
مامان طاها جوني
7 بهمن 90 11:24
ماشاالله گل پسر،ان شاء الله داماديت
خاله ی امیرعلی
7 بهمن 90 14:00
قربون این گل پسر برم من الهی که این همه بازی یاد گرفته و با مامانی انجامش میده اره مامانی باید مراقب رفتارامون باشیم اخه تو سن پارسا جون بچه ها همش در حال تقلید از رفتارای بزرگتران فدای خنده هات بشم من خاله
مامان اميرحسين
8 بهمن 90 12:45
پارسا خيلي بانمك شده ،ايشالا سلامت باشين مامان پارسا اين بچه ها خيلي علاقه نشون ميدن به حباب صابوني
مامان هامان
9 بهمن 90 11:02
خوش به حال پارسا با این مامان مهربون و با ذوقشراستی تلویزیون ضرر نداره در چه حد می بینه من خیلی از تلویزیون دیدن هامان می ترسم میشه کمکم کنی؟
مامان ارمیا
9 بهمن 90 13:02
من بالاخره اون جیگرتو می خورم. حالا میبینی.
مامان آترا
10 بهمن 90 3:45
وای چه گل پسر نازی یه عالمه بوسآترا جون من هم از این حباب ساز مثل شما داره اونم کلی ذوق میکنه ....
فاطمه
15 بهمن 90 20:09
چقده نازه
فاطمه
15 بهمن 90 20:10
لباساش خیلی نازن مخصوصا راه راهه