سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

این نیز بگذرد...

1390/12/19 13:18
نویسنده : مامانی
1,521 بازدید
اشتراک گذاری

امروز که رفتم مهد دنبالش دیدم توی یک تخت خالی نرده دار نشسته، یه قطره اشک روی گونه راستش هست، سرش پایینه و در حالی که انگشتهای یه مشتش رو با دست دیگه اش باز میکنه اروم میگه " دووو"

 

 

پی نوشت: امشب ٢١ اسفند یکی از شیفتهای ٣٠ ساعته من که اصلا هم حس درس خوندن نیست....

این هم ماشین بنده تو محوطه بیمارستان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

زهره مامان آریان جون
19 اسفند 90 23:48
الهی بمیرم من براش....
مامان هامان
20 اسفند 90 8:47
الهی بمیرم پس چاره چیه منم میخوام بعد از عید هامان رو بزارم مهد دارم دیوونه میشم نمیخوام خیلی با اخلاق مادرشوهرم بزرگ شه آخه عادتهای خاص داره
دخترک
20 اسفند 90 10:24
سلام وای تو دلم یه جوری شد قربون اون یه فطره اشکش بشم خدا نکنه هیچوقت اشکاتو ببینیم گل پسر
مامان کیارش
20 اسفند 90 12:38
آخی......هیچی مثل اشک بچه ها دل آدمو نمیسوزونه .اما بالاخره عادت میکنه.915
خاله آتنا
21 اسفند 90 22:30
خاله بمیره برات جیگر من


سایه دعاتون کم نشه خاله جون
مامان ارمیا
22 اسفند 90 8:39
وای دلم کباب شد براش. چقدر ناراحت کننده ست. نمی دونم اگه من یه روز ارمیا رو بزارم خودم چقدر گریه خواهم کرد.


مطمین هستم فقط اولش اینجوریه
خاله فاطمه
22 اسفند 90 10:57
واي من طاقت ندارم به سرپرست هاي مهد بگو باهاش بازي کنن........اصلا ديگه نبرش


جدیدا عادت کرده.. پرسنل میگفتن از بس خندیده لبش رو نرمش میده ولی من فکر کنم چیزی لای لثه هاش گیر کرده بوده
خاله ی امیرعلی
22 اسفند 90 13:03
نااااااااااااااااازی گلم الهی خاله بمیره برات فدای چشات بشم من
مامانا شغل شریف خونه داری رو انتخاب کنن بد نیستااااا


ای که حرف دلم رو گفتی... ولی امتحان کردم تو دوره مرخصی داشتم دیوونه میشدم... هم خدا و هم خرما دیگه..
خاله ی امیرعلی
22 اسفند 90 14:08
با یاد سرخی گونه هات.. درخشش چشمات .. سوزانندگی لبهات.. داغی عشقت از رو آتیش میپرم دوستت دارم آتیش پاره پیشاپیش چهارشنبه سوری مبارک
نی نی گوگولی
22 اسفند 90 15:13
اخی الهی. گل پسر کوپولی الهی همیشه شاد باشی خاله راستی عزیزم لینکتون کردم مارا هم در لینکستانتان راه دهید
سایه
22 اسفند 90 19:05
برای امتحان فرداتون آرزوی موفقیت می کنم



ممنونم
زهره مامان آریان جون
22 اسفند 90 23:38
شیفت 30 ساعته؟؟؟؟؟؟
یعنی 30 ساعت از پارسا دور میمونی؟؟؟؟
عجب صبر و تحملی
این دیگه نامردیه.کاش واسه اونایی که بچه کوچیک دارن یه کم تخفیف قایل می شدن.



این همون جور هندوستان طاووس معروفه!!!!
اعظم مامان آوین
23 اسفند 90 0:07
الهی بگردم.مامانی تورو خدا یه پرستار مهربون برا گل پسری بگیر .وااااااااااای دلم
مامان نوژا
23 اسفند 90 8:22
اخ که دلم کباب شد واسه گل پسرم
خاله ی امیرعلی
23 اسفند 90 12:44
گلم چه خبر از امتحانت؟خوب دادی امتحانتو؟ قربونت برم