پارسا و چمن
سر کوچه مون يه فضاي سبزه که اکثر غروبا با پارسا ميريم هواخوري. البته ني ني توي کالسکه و من پياده. گاهي ميخواد بغلش کنم ،اونوقت منم ميگيرمش جلو تا کالسکه خالي رو هل بده از تو بغلم. حيف که دو تايي ميريم وگرنه اونم عکس جالبي ميشد.
اين دفعه تصميم گرفتم ني ني رو برا اولين بار بذارم رو چمن...
تقريبا اطمينان داشتم که پسرم سريع يه دسته از چمن رو ميکنه و ميذاره تو دهنش
بر خلاف انتظار پارسا دستاشو مشت کرد رو هوا.. قيافش شبيه ادمايي شد که اجيشون شده..
و خواست برش دارم و حتي ميخواست گريه کنه.. خلاصه اصلا خوشش نيومد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی