دیکشنری پارسا به فارسی (مهر 91)
کاخ او : چاقو
آدال : یخچال
گاش اُگ : قاشق
پتو : پتو
اَقش : نقاشی ، مدادرنگی ، دفتر
بودّو : بدو
دُلووو : کوچولو (درحالی که چشماشو ریز کرده و لبخند میزنه)
ارگنگ : خرچنگ
باش اُ : پاشو
بایی : ماهی
دایی : چایی
اَمّو : حموم
پیشی : پیشی
گاگ : داغ
گن : قند
جولو : جلو ( مخصوصا موقع نشستن تو ماشین)
هبّا : هواپیما
...
پسرم هرچی که ما میگیم تکرار میکنه ولی لمای که بصورت خودجوش و کاربردی استفاده میکنه محدود هستن که بعضی هاشو نوشتم.
این عکس اولین عکس 3 در 4 فسقل خان من هست که برا مهدش گرفتم:
هرجای اتاق باشیم و صدای اهنگ تیتراژ ش که بیا گوش تیز میکنه و میگه : گونگی (دونگی)
اشک میریزه چه جور!!! چرا؟ چون اصرار داره مخلوط ماکارونی سس اش رو که تازه میخوام بریزم تو قابلمه دم بکشه، بخوره...
صدای گریه اش تا اسمون بلند شده و صورتش خیس اشک ضجه میزنه!چرا؟ چون مایع دستشویی رو ندادم بهش تا مثل قبلی ها یکساعت جلوی سینک بریزه رو دستش و سینک و ظرفها رو بشوره! با اسکاچ همچین سینک رو میسابه که برق میندازه...خودمونیم تو حموم هم همش داره به دیوار ها لیف میکشه و اب میریزه....
کلمات جدیدش
بازی
کله ( وقتی سرش میخوره به جایی)
کلا (کلاه)
بگ (برگ، برق)
باز
بیده (بده)