پارسا و محمدمهدی
حدود 10 روز قبل مادرجون و پدرجون و خاله فاطمه اومده بودن. به هوای اینکه من میخوام برم شیراز کنگره، گفته بودم بیان ولی از شیراز منصرف شدم. اخه پارسا هم سرما خورده بود.
دایی و زندایی و البته مهمون ویژه ما محمدمهدی 6 ماهه بود.
این پست مختص عکسهای پارسایی و محمدمهدی هست.
اخه عمه فدای چشمای خوشگلت بشه. دایی در میان دست وپا زدن وگریه کردن های پارسا تونست سر وسامانی به موهای بلند پارسایی بده..
تو این عکس پارسا تازه از خواب بعد از ظهر بیدار شده و هر دوتاشون جدی نشسته ان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی