کودک فقير
در حالي که تمام تلاشمون رو ميکنيم تا تمام امکانات رفاهي رو برا بچه هامون فراهم کنيم... که گاهي هم فراتر از حد نيازشون هست... نيم نگاهي هم به "ادامه مطلب" بيندازيم
اگر دوست داشتيد ادامه مطلب را نبينيد
من برای رفع فقر جز اندوهی ظاهری و ریاکارانه چه کرده ام.
من دورغ می گویم چون حتی یک بار هم غذایم را با کودک فقیر تقسیم نکردم.
کودک فقیر مرا ببخش...
که بار زندگی مرا تو با فقرت به دوش می کشی!
تو گرسنه ای تا من سیر باشم.
تو عریانی تا من بپوشم.
تو زجر می کشی چون من می خواهم راحت باشم.
شکم تو از سوء تغذیه ورم می کند ، چون شکم من از پرخوری ورم کرده.
تو از امکانات اولیه زندگی محروم شده ای چون من می خواهم بیش از سهم خود بهره مند باشم.
تو از هیچ نعمتی بهره مند نشدی ، چون من می خواهم چیزی نباشد که من نداشته باشم.
کودک فقیر مرا ببخش که کورم...
آن زمانی که من سیر بودم و تو گرسنه در کنار من ایستاده بوده تو را ندیدم.
آن زمانی که در دنیای کودکانه از مهر پدر و مادرم بهرهمند بودم ، غربت یتیمی تو را ندیدم.
آن زمانی که سر بر بالشتی از پر می گذاشتم بالشت تو را که از سنگ بود ندیدم.
آن زمستان هایی که با ماشین آب گل آلود کوچه را به تو هدیه کردم تو را ندیدم.
آن زمانی که برای به مُد نبودن لباسم به مهمانی نرفتم .تو را ندیدم که عریانی
و امروز هم اگر برای نوشتن این مطالب نبود تو را نمی دیدم.
کودک فقیر مرا ببخش
کودک فقیر مرا ببخش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی