سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

جونی جونی ها

1390/5/23 23:26
نویسنده : مامانی
1,017 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خاله جونی ها. خاله جونی اتنا و فاطمه خیلی منو دوست دارن... وختی من ٥ روزم بود و بوف شدم منو بستری کردن خاله جونی ها خیلی گریه کردن با اینکه هنوز منو ندیده بودن. تازه کلی اسفاف بازی هم خریدن. خاله جونی ها از من دورن ولی همیشه باهام از پشت تلفن حرف میزنن..منم چون کوشمولو هستم هیچی نمیگم ولی میخندم... خاله جونی اتنا عروس که شده ولی منو بیشتر بیشتر دوست داره...خاله جونی فاطمه برام یه میو میو نارنجی گرفته از کربلا، وقتی من هنوز تو شکم مامانم بودم...

دایی جونی مثل خودم یکی یه دونس. اون موفع ها که رفت مکه دعا کرد خدا زودتر منو به مامان و بابا بده. دایی جون کلی سی دی و کتاب ادم فضایی برام گرفته. من دایی و زن دایی مو خیلی دوست دارم. 

 

اینجا  خاله جونی فاطمه عینک گذاشته برام کلی ذوق کردم

اولین بار با کمک دایی جون تونستم تنهایی واستم

من اینجا دست خاله جونی اتنا رو گرفتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آریان جون
24 مرداد 90 0:42
قربون پسر خوشکلم برم با اون عینکش
مامان محیا
24 مرداد 90 8:34
آخه اصلا همه خاله ها و داییها 20 هستن.امااگه من یک پست اینجوری واسه محیا بذارم به باباش برمیخوره..آخه تا حالا هیچکدومشون یک بادکنک واسش نخریدن اما میگن محیا عزیزتره...اما من واسه برادرزاده ام که هنوز بدنیا نیومده سیسمونی کامل خریدم..چی بگیم خواهر؟؟خدا پارسا جونو خاله و داییشو حفظ کنه

خب من هم همين مشکل رو دارم..ولي هر کس يه جوري علاقه اش رو نشون ميده.. بعضي ها فقط به زبون و بعضي ها هم فقط تو دلشون...که البته يه کم اشتباه!!

مامان ارميا
24 مرداد 90 9:34
الهي چه ناز دست خالشو گرفته. بگردم ني ني . راستي مامان پارسا، وبلاگ گل پسرتونو لينك كردم شما هم دوست داشتي اين كار رو بكن.


ني ني اينجا چند روزه است.لينکت کردم عزيزم
مامان پارسا
25 مرداد 90 10:07
قربون اون ذوق کردنت برم من
میبینم که دیگه رو پای خودتم وایستادی ،آفرین
اساساً منم با این جمله موافقم که دایی ها و خاله یه چیز دیگگگگگگگن


اره خاله جون ولي زياد وانمي ايستم.. ميترسم بيافتم خودمو ميندازم بغل مامانم...ماماني ميگه اي تنبل!!!