سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

اخر امسال با میکروارگانیسم لعنتی

1395/12/20 0:33
نویسنده : مامانی
3,054 بازدید
اشتراک گذاری

دلم آشوبه برای دخترکوچولوی نازم که چندین روزه مریض شده. همه چیز از یه دوشنبه سرد شروع شد که بچه رو بردن پارک بازی کرد و بینی اش زخم برداشت که هیچ..از همون شب بیقراری و تهوع شروع شد. فرداش تب و اسهال و فس فس و بعد هم بی اشتهایی اضافه شد. چهارشنبه با دودلی راه افتادیم خونه مامانم. تو جاده نیم ساعت رفتیم و دور زدم به سمت خونه که به خاطر دل پارسا دوباره برگشتیم سمت مهمونی. تو ماشین بالا اوردن و بیقراری و شیاف گذاشتن ادامه داشت. هم اخر هفته پسر سرگرم میشد و هم من کمک داشتم برای نگهداری دختر. خلاصه یک شب که اونجا بودیم بابا براش دارو گرفت و مامانم سوپ درست کرد و تا صبح بچه نق زد و همه بیدار بودن. تا ظهر روز ۵ شنبه که بهتر نشد برگشتیم خونه . تو جاده هم کنار گلهای زرد گلزا یه توقف کوچولو داشتیم. خلاصه شیاف گذاشتن و شربت کواموکسی کلاو دادن وپوشک عوض کردن دختر ادامه یافت تا یکشنبه که تبش عود کرد. به گفته دوستم که متخصص اطفاله داروش رو قطع کردم چون یه ویروس جدید با همین علایم شایع شده بود.دوشنبه یعنی درست یک هفته بعدش که دختری اب رفته بود و هیچی نمیخورد بردمش پیش دوستم گفت باید بستری بشه و عفونت ریه شدیده...تو راه رفتن به بخش اطفال یکی دیگه از همکاران که اتفاقا عذادار پدرش بود رو دیدم که پیشنهاد کرد دارو خوراکی بدم و بچه رو سوزن نزنم. اقا ما هم دودل شدیم در عرض ثانیه نوبت گرفتیم بچه رو بردیم فوق عفونی اطفال. اون هم یه عکس ریه نوشت و بعله بستری اونهم با کلی انتی بیوتیک قوی تزریقی.من هم از خودش اجازه گرفتم و بردم بیمارستان خودمون و تحت نظر دوستم انتی بیوتیک شروع کردیم. انژیوکت به دست میبردمش خونه تو محوطه بیمارستان و هر ۱۲ ساعت میبردم بخش اطفال دارو و بخور سالبوتامول میگرفت. روز اول خیلی بیقراری کرد و میخواست انژیوکت رو از دستش در بیارم ولی بعد عادت کرد و با همون از میز و صندلی و تاب بالا میرفت. و سعی میکرد از انگشت شست دست بسته شده اش استفاده کنه. البته یه بار هم انژیوکت خراب شد و دوباره سوزن خورد. تو بخش هم بیقراری میکرد. شب ها ساعت ۸ با داداشش میرفتیم. چند دوز دارو که گرفت اشتهاش باز شد و مثل قبل سرحال شد. با  اینحال ۵ شبانه روز آنژیوکت به دست هر ۱۲ ساعت بردمش بیمارستان و فردا جمعه صبح تموم میشه.

دختر کوچولوی من در نزدیکی ۱۸ ماهگی کلمه نه رو واضح و بجا و محکم استفاده میکنه و برای بله گفتن فقط سرش رو به پایین تکون میده. به اغلب چیزهای جالبش مثل گربه یا گل یا بچه کوچیک میگهgo و علاقه خاصی به تبلیغ گل گل گل، گل از همه رنگ، سرتو با چی ....داره. تمام حرکات ظریف من و بخصوص برادرشو تکرار میکنه. خیلی وابسته شده و دیگه حاضر نیست گول بخوره و با پرستارش بره بیرون  تا من جیم شم برم سرکارم. از قضا انتخاب میکنه کدوم کلاه رو سر کنه و کدوم کفش رو بپوشه. از باباش خجالت میکشه و روز اول باهاش غریبی میکنه و به سقف نگاه میکنه. تو دوره بیماری اخیرش تو خواب و بیداری پستونک به دهنش بود.

براش لباس و پیراهن و کفش عید گرفتم. همه کوچولو موچولو.عیدی که معلوم نیست چه برنامه ای براش داریم.

و اما پسری هم یه پارچه اقا شده و به من کمک میکنه. شعر میخونه وتومسابقه پازل شرکت میکنه. درحال حاضر طرفدار خانوم خرگوشه کارتون زتوپیا و خانوم عقاب سفید کارتون افسانه چیما میباشد.

فعلا بعد از تماس تلفنی من با مربی اش کمتر میگه کسرا منو اذیت میکنه ولی فهمیدم به اصرار هم سرویسی اش بعد تعطیلی تو کوچه میگردن.این هم از مدرسه و سرویس و معاونانش . که باید اولین فرصت تماس بگیرم با مدرسه اش. الان هم یه شعر برای روز درختکاری اماده میکنن که مهسا هم ادای حرکات داداشش رو درمیاره

در این عکس پارسا یقه اسکی سفید نداشت و براش لباس محلی پوشوندن. و اینکه تو شهرستان اول شدن و بهشون یه تقدیرنامه به تاریخ پارسال دادن. به قول پسر بهشون تقویم دادن.

 

مراسم ۲۲ بهمن هم با حضور خواهر و مادرشوهر انجام شد. سه روزی اومدن خونه مون و بازارگردی کردیم. و ۲۲ بهمن هم گرگان بودیم

با دختر و پسر عمه

تو کلاس پرچم رنگ کردن برای دهه فجر

و این هم عکسهای قشنگ از نظر خودم که درونش بیماری مهسا رو داره و  اینکه اگه بهتر بود حالش قدم میزدیم تو اون هوای خوب

وقتی ازشون خواستم مثل پرنده دستاشونو باز کنن مهسا انجامش نمیداد و پسری ژستش رو با خواهرش هماهنگ کرد فسقل خان

این شبها از خستگی بیهوش میشم و مثل قبل ها نه کتاب میخونم و نه به کارهای خونه میرسم و نه فیلم میبینم و نه وبلاگ رو مینویسم. این روزها و شب های تکرار نشدنی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)