سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

يلدا ١٣٩٦

1396/10/30 22:53
نویسنده : مامانی
405 بازدید
اشتراک گذاری
اين روزهاي مثلا اغتشاش و شلوغي خيابونا سال ٩٦ كه با مسايل اقتصادي شروع و با مسايل سياسي ادامه پيدا كرد باعث شد اينترنت و شبكه هاي اجتماعي كن فيكون بشه. گرچه قبلا هم ديد به دير اپديت ميشدم
خب يكماه اخير:
واااي و فغان از دندون دوسالگي مهسا كه دمار از روزگار خودش و ما دراورد. از غذا نخوردن و بيقراري و درد كشيدن تا خونريزي شديد لثه و لاغر شدن. الان ٢٧ ماهگي دوتا E پايين رو دراورد و درگير بالايي هاست. به هيچ وجه هم نميذاره معاينه اش كنم يا براحتي ليدوكايين بزنم.
به باباش هم ميگه مامان ديد.. تا معاينه اش نكنه.
حرف زدن هم تقريبا همه چي با زبون مخصوص خودش ميگه و جمله ميسازه.
خودش شلوار و كفش ميپوشه. و دلش ميخواد پوشك به پاش باشه. خودش ميتونه بره تو حموم و جيش كنه و خودشو اب بكشه.
كتاب رو تند تند ورق ميزنه و به خوندن من علاقه اي نشون نميده( برعكس داداشش)
دو سه تا كيف كوچولو از كول و دوش و ارنج اويزون ميكنه و پتو رو ميگيره بغلش بريم بيرون.
پستونك و شيشه شير هنوز بهش چسبيده ان.

و اما يلداي امسال:
همسر مشهد بود. ما رفتيم قائمشهر. يه سر خونه ني ني ايليا كه تازه دنيا اومده رفتيم ( خونه عمه ام) و صبح فرداش هم با خاله فاطمه رفتيم دريا كه خيلي خلوت و قشنگ بود.
قرار شد ناهار خونه پدربزرگ بچه ها بريم بابل و شب يلدا هم خونه دايي من كه سه ماه از فوت پسردايي ام نميگذره.كه ورق برگشت و ما و خاندان همسر اومديم خونه ما گرگان و شب يلدا بدين گونه هول هولكي با كشك بادمجون و خوراك دل و جگر و اجيل و هندوانه و فال حافظ و بازي بچه ها گذشت
صبح اول دي هم رفتيك ارتفاعات كردكوي يه كم برف بازي كرديم










و اما
عكسهاي زمستاني از اول دي




و شب هاي دراز زمستون ما
و اما پسر يكي يه دونه من
درس و مشق هاي عجيب و غريب ادامه داره: ي دوستي- إ مالكيت- و...ديكته نوشتن ساعت عذاداري پسر هست چون به دست خط اش حساس هستم و حتي يه بار كاغذش رو پاره كردم از اول نوشت. سريع تكاليف اش رو انجام ميده ولي موضوع اينه كه نميره سرو وقتشون و تا اخرين لحظه با جيغ و داد من سر كيفش ميره. ولي خداوكيلي صبح ها بي دردسر بيدار ميشه و اماده ميشه البته اغلب در لحظاتي كه سرويس پايين منتظره اقا در دسشويي تشريف دارن.
نسبت به تابستون كه فوتبال و شنا ميرفت تساعدي تپل شده. كلاس روبوتيك ميره و با قطعات اتش نشاني و چيزاي ديگه ميسازه.
فعلا همين كليات براي اين روزها يادم بمونه تا وقتي فراموشي اومد سراغم ياد پسر كلاس اولي و دختر دوساله ام بيفتم





پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)