سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

مفصل نامه 25 ماهگی

1391/8/27 14:37
نویسنده : مامانی
668 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم.

این روزها جدای تمام کنش ها و واکنش هات این کلمات جدیدت از همه بیشتر مورد توجه منه.

باید بگم  این شبها دیرتر و سخت تر میخوابی (که البته تقصیر خودم هست که به خاطر بیشتر با تو بودن دیر میریم بخوابیم، این عادتت شده اخه عصرها هم تا ٨ مهد میری و صبح ها هم که پیش پرستارت هستی و من دلتنگتم.البته برای یه مدت محدود تا برای بورد اماده شم، خودت نمیدونی ولی کیفیت با هم بودنمون زیاده. چیزهایی که از من در این مدت محدود یاد میگیری بیشتر از چند ساعت سرحال صبح ات و یا با بچه های مهد هست و مربی و پرستارت اموزش های منو به خودم برمی گردونن... مثلا شعر خوندنت و سلام کردنت وشیوه غداخوردن ات و...)

بگذریم.. میخواستم بگم اگرچه دیر میخوابی ولی تمام شب رو یکسر خوابی و اصلا بیدار نمیشی و صبح ها هم دیگه کله سحر بیدار نمیشی تا رفتن منو تماشا کنی و اینها خیلی خوبه.... ولی ساعت یک و نیم ظهر که میام باز هم خوابی تا بتونم به کارهام برسم و تو هم سرحال شی تا ٤ بریم مهد.

دیگه وقتی از خواب بیدار میشی گریه نمیکنی . صدا میکنی: مامان و یا خودت پا میشی میای تو هال ولی انگار که تن ات هنوز خوابه دوست داری بیای بغلم و ساکت سرتو بذاری رو شونه ام و دعوت منو برای چای میپذیری و میگی: دایی

ظهر که اومدم دیدم خوابی کنارت دراز کشیدم و بوسیدمت ،چشماتو باز کردی و لبخند زدی. گفتی: مامان هست!

............................................................................................

از دسته گل هات بگم که وقتی من نبودم پابلندی کردی و یه تخم مرغ از رو اپن برداشتی و شکوندی. پرستارت شونه تخم مرغ ها رو گذاشت کنار سینک.. بعد مدتی برای اب بازی صندلی گذاشت جلوی ظرفشویی ( وحتما خودش رفت یه جا لم داد!!) که تو یه تخم مرغ دیگه رو تو یه ظرف شکوندی و با قاشق شروع کردی به هم زدن....

جدیدا مدادشمعی هاتو به هر جا میکشی. دیوار...موکت و مخصوصا روی اسباب بازی و ماشین هات. خودت هم میدونی که کار بدیه. چون وقتی میام تو اتاق خودت نچ نچ میکنی و میگی : پاک و دنبال پاک کن میگردی. من هم نچ نچ میکنم و میگم مدادشمعی  پاک نمیشه. خیلی وقت ها دستمال کاغذی میگیری شروع میکنی به تمیز کردن اسباب بازیهات که واقعا هم تمیز میشن!

این بار مداد شمعی هاتو تیکه کرده بودی و نمیدونستم تیکه هاشو کجا گذاشتی؟ گرچه چیزهایی رو که فکر میکنی اشغاله مستقیم میبری میندازی تو سطل زباله. تا اینکه اتفاقی پیداشون کردم. بله! گذاشته بودی تو مخزن اون ماشین سیمان ساز!

.................................................................................................

 

از اب بازی ات بگم که عاشق این کاری و شیوه ات هم عوض شده. قبلا التماس میکردی و گریه که این صندلی رو ببریم کنار سینک. ولی الان میای دستتو نشون میدی و میگی : اِش... یا  اندلی (صندلی)

و  یا ظرف  کثیف غذاتو میاری و میگی: اب. این سری پسته که خوردی رفتی پوستاشو ریختی تو سطل زباله و ظرفشو اوردی بهم نشون میدی: اِش...اب

و به این طریق نیم ساعتی مشغول شستن تمام ظروف در دسترس و اطراف سینک و البته دستور میدی تا از گوشه و کنار ظروف رو کابینت رو هم بدم بشوری. و البته اطراف سینک رو خوب میسابی و برق میندازی. خوب که بازی کردی شیر رو میبندی و میگی : بسه!

.........................................................................................................

عاشق اتوبوس شدی و مدام در حال اکتشاف اتوبوس تو خیابونی و من هم باید تائید کنم که اره اتوبوسه! میگی: اوتوس اونا! و پشت چراغ قرمز چهارراه هیچ اتوبوسی از همه جهت ها از چشمت پنهون نمیمونه. اگه تو ایستگاهی تعدادشون زیاد باشه میگی : اوتوس تا...اتوس تا... ( منظورت اینه که اتوبوس دوتا...اتوبوس سه تا...)

...............................................................................................

تا حالا نگفتته بودم که مثلا دارم از پوشک میگیرمت. با این همه نبودنم خیلی طول میکشه. یه زیرشلواری برات خریدم که دوسش داری و از پوشک نپوشیدن استقبال میکنی. دو تا شورت اموزشی گرون هم خریدم که زیرش نایلون داره و وقتی میپوشی تمام پات خیس عرق میشه. فرار میکنی و اصلا نمیخوای بپوشی و میری پوشکت رو میاری.

ساعت هایی که پوشک نداری: یه بار شلوارت رو خیس میکنی و میای میگی :جیش! یه بار هم یهو از جات بلند میشی و میگی: اَموم (بریم حموم جیش دارم)، گاهی هم جیش میزنی و خیالت هم نیست. دیگه نمیصرفه..پوشک جامپر ٤٦ تایی شده ٥٥ هزار تمون! تازه باید کلی بگردم تا پیدا کنم. پمپرز که خیلی وقته نایاب شده.

 .................................................................................................

من رانندگی میکردم و تو کنارم نشسته بودی یه ماشین رو بهم نشون دادی و گفتی: اونا...مامان! (دیدم داری یه راننده خانم رو بهم نشون میدی؟؟؟!!) بهت گفتم که اون مامان نیست. خانومه. و اون اقاهه ویکی یکی راننده ها رو بهت معرفی میکردم.

................................................................................................

رفتی تو اشپزخونه و گفتی: اچال. در یخچال رو باز میکنم. اونو میبندی . به سمت فریزرش اشاره میکنی استنی (بستنی). میگم نداریم باید برم بخرم. میگی: اقاهه. یعنی باید بریم از اقاهه بخریم.

...............................................................................................

به اتاقت و اسباب بازیهات توجه بیشتری نشون میدی. قبلا بعضی اسباب بازیها رو که میخریدم پشیمون میشدم ولی الان کاملا سرگرم ات میکنن. میگی: آتاق و شاید گاهی تا یکساعت مشغول بازی و نقاشی میشی و  کاری به کارم نداری. برات یه ریسه چراغ خریدم که عاشق اینی توپ رو بندازی بالا تا بخوره بهشون.

یه صندلی هم گرفتم برات که میری بالاش چراغ ها رو روشن میکنی، یا میاری جلو تلویزیون روش میشینی.اغلب هم میبریش جلوی سبد اسباب بازیهات ( که وسایل کوچیک متنوعی توش هست) روش میشینی  یکی یکی اسباب بازیهاتو در میاری و درمقابل هر کدوم یه واکنش نشون میدی. حیوون ها، پازل های تخم مرغی، وسایل نجاری و ...


 

کلمات جدید:

برای اولین بار گفتی : هست

خیلی وقت بود میگفتی "نیست" ولی این بار که تو اتاق خواب مگس کش به دست منتظر بودم مگس بشینه  تا بزنم تو سرش، تو یهو مگس رو تو هوا دیدی و هیجان زده گفتی:هست

میگی: سلااااااام (الف رو یه خرده میکشی)

موقع غذا خوردن به سالاد اشاره کردی و گفتی: سالاد

و بلافاصله به شلوارت اشاره کردی و گفتی: شالاد... حالا هرچی میگم بگو شلوار میگی: سالاد!!!

میگی: جیش...اموم (حموم)

دیروز صبح (درحالی که مشغول بازی خودت بودی و اصلا به من نگاه نمیکردی):

من: چشم چشم                        پارسا: دو ابو

من: دماغ و دهن                          پارسا: یه گئو

من:.....                                      پارسا: گوش گوش

من: موهاش نشه فراموش           پارسا: چوب..چوب..گدن

من: اینم یه گردی تن                   پارسا: دس دس....پا پا

من: انگشتا.جورابا. ببین چقد قشنگه .چه خوش اب و رنگه

این اولین همسرایی (البته بعد از شعر یه توپ دارم قلقلیه) بود که خیلی کیف داد.

 

حالا که داریم اعضا بدن رو تمرین میکنیم. به گردن اشاره میکنم و میگم چیه میگی: چوب!!!!

دوستت دارم عزیزکم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

زهره مامان آریان
28 آبان 91 1:31
چه باحال داره ظرف میشوره.اینم اثرات دوری از مادره.بچه کدبانو و خودساخته بار میاد
زهره مامان آریان
28 آبان 91 1:35
یعنی هر راننده خانومی مامانته پارساجون؟؟/ همتراز کردن گردن و چوب خیلی باحال بود.کلی خندیدم.نتایج مفهومی شعر چشم چشم ...
نوشين مامان آريا
28 آبان 91 8:57
عزيزم چه با دقت مشغولي صحبت كردن بچه ها خيلي بانمكه. هميشه شاد باشي كوچولو
مامان آریام
28 آبان 91 12:05
ای جانم...خیلی باحال بود چه بامزه ظرف میشوره....مامانی بیشتر با پسری باش...میبینی چه لذتی داره وقتی کنارش میخوابی...اونهم نفس به نفس
مامان آریام
28 آبان 91 12:08
راستی دیدم تو لیست دوستهات نیستم آدرس میدم شاید پیش ما هم بیای که خیلی خوشحال میشیم
گالیا
28 آبان 91 22:04
ای جانم چه آقا شده
لادن
29 آبان 91 17:40
سلام خانم دکتر عزیز و پارسای قشنگم وقتی وبلاگتو میخونم حس میکنم همه کارهاشو میبینم، خیلی ناز شده و البته اقا. ببوسش، هم پارسا رو هم خودتو و یک سلام ویژه هم خدمت اقا حامد برسون.
الهه مامان یسنا
29 آبان 91 18:34
ای جانم ای جانم. چوب گفتنتو عشقه.
زهره مامان آریان
30 آبان 91 0:38
آریان تا قبل دو سالگی نهایتا جمله دو کلمه ای می گفت.اما تو این یک ماه و خورده ای یه دفعه حرف زدنش خیلی پیشرفت کرد و تکمیل شد.پارساجون هم مطمئن باشید یه دفعه خیلی محسوس حرف زدنش تکمیل میشه.
مامی سمیرا
1 آذر 91 21:19
پسملی تون خیلی ماههههههه عکساشو و ژستاشو و حرفاشو خیلی دوست دارم
مامان طاها جوني
7 آذر 91 0:40
بگردماون ظرف شستن اتو مورچه،آفرين به ماماني كمك كن تا درساشو خوب بخونه
نسرین مامان باران
7 آذر 91 8:28
خدایا گناه داره تا 8 شب مهد باشه . البته کیفیت کنارهم بودن مفیدتره. خدا حفظش کنه خیلی بانمکه .
مامان آریام
7 آذر 91 22:14
مامانی بیا آپ کردم پارسا جونم رو ببوس
زهره مامان آریان
7 آذر 91 23:00
مامان اسرا واسما
9 آذر 91 7:13
سلام خوبی عزیزم!مدادشمعی بدلیل داشتن سرب زیاد برای بچه ها اصلا توصیه نمیشه .کاش بجاش مداد رنگی بخری برا پارساجونی. ببوسش حتما