سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

گلایه از یه سه سال ونیمه

1393/3/2 13:00
نویسنده : مامانی
667 بازدید
اشتراک گذاری

+ عکس

 

اینجا فقط میخوام گلایه کنم ازت پارسا. الان که داری میخونی چند سالته نمیدونم...ولی حالا که مینویسم چیزی حدود 3 سال و نیم هستی.

خودسر و ادعای بزرگ شدن و استقلال.. با این کار صبح تا عصر و پیش پرستار بودنت شاید ادعا کنی همین میشم دیگه. ولی خداوکیلی عصر و شب پیشتم وکنترل ات از دستم در رفته.

راستشو بخوای آروم هستی. به حرفم گوش میدی و پای تی وی میشینی. دقیقا میفهمی چی میگم و صدامو میشنوی...

ولی وقتی ارین رو میبینی دیگه صدامو نمیشنوی. تمام قولهات رو فراموش میکنی. بازیگوش و خطرناک میشی...

خطرناک به معنای واقعی.

محوطه پشت بیمارستان که در واقع حصاری بین خونه های ما و محوطه نیست جای خلوتی هست. بارها بهت گفتم از نزدیک خونه دور نشو. تو پارکینگ دور ماشین ها ندو... از خیابون ماشین رو بین خونه ما و ساختمون بیمارستان رد نشو...

ولی همه این کارا رو وقتی ارین هست انجام میدی

اون روز نیم ساعت مونده به شب رفتین رو پشت بوم سالن کنفرانس پرت گوشه محوطه که حتی صدات رو که نمیتونستی ازش پایین بیای نشنیدم و باغبون دوید طرفتون

امروز هم با یه غریبه و پسرش راه افتادین دور بیمارستان و اخرش نگهبانی زنگ زد موبایلم که بچه هاتونو از دم بیمارستان فرستادیم خونه

این درحالی هست که هربار چادر به سر و حیرون دنبالتون میام ولی شما وروجک ها تندتر میرین ومیخندین انگار دارم باهاتون بازی میکنم

نمیتونم هم تو خونه زندانی ت کنم وارین هم مرتب میاد در میزنه و تو چشم به هم زدن تو حیاتین. حتی وقتی کنار پله ها میشینم تا هواتون رو داشته باشم به صدازدن های من توجه نمیکنین و دور میشین.

یکی دو بار دوتایی سوییچ ماشین رو برداشتین تا با فرمون ماشین بازی کنین که خدارو شکری زود سر رسیدم

و اما خطرناک تر اینکه وقتی با ارین از پارک برمیگشتیم قفل در عقب رو کشیدی بالا و در رو وسط جاده باز کردی و ماشین کناری یه بووووووق ممتد زد و منو مامان ارین فهمیدیم. سریع زدم کنار . داشتم قبض روح میشدم.

توضیح ، تهدید و حتی تنبیه فایده ای نداره. شاید بهتر باشه در خونه رو قفل کنم یا به رییس بیمارستان بگم یه حصار تو محوطه سوییت ها بکشه یا بفرستمت مهد  دوباره یا اینکه کارم رو ول کنم بچسبم به تو فسقل خان.

برات جوجه خریدم خیر سرم مسوولیت پذیر بشی از صد تا گربه هم بدتر باهاش رفتار میکتی.

وقتی ارین میره باز میشی پسر حرف گوش کن و اروم خودم..

خلاصه این روز ها خیلی شاکی ام ازت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)