سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

پدر و پسر

1390/11/7 14:35
نویسنده : مامانی
1,507 بازدید
اشتراک گذاری

صبح یک روز زمستونی، وقتی نی نی همپای بابا و مامان از خواب بیدار میشه و اغلب همراه بابایی صبحونه میخوره... نیمرو و چای...اون هم لیست غذا و میان وعده هاش که برا پرستارش میزنم به یخچال...پارسا کاملا میدونه که صبح ها وقت جدایی ماست و محکم میچسبه بهم... گاهی میخنده و بای بای میکنه و گاهی تا دم در میاد و گریه میکنه...

پسر بابا قشنگه
با زندگی یه رنگه
شب که بابا تو خونه ست
پسر بابا رو شونه ست
بالا و پایین می ره
نفس اونو می گیره
امّا بابا می خنده
دور غم و می بنده
اگر چه خیلی خسته اس
لباش مثال پسته اس
دلش چه شاده شاده
خوشیش چقدر زیاده
پدر و پسر تو اَبران
با اون لبای خندان
دست علی یارشون
خدا نگهدارشون

 

صبح یک روز زمستونی، وقتی نی نی همپای بابا و مامان از خواب بیدار میشه و اغلب همراه بابایی صبحونه میخوره... نیمرو و چای...اون هم لیست غذا و میان وعده هاش که برا پرستارش میزنم به یخچال...پارسا کاملا میدونه که صبح ها وقت جدایی ماست و محکم میچسبه بهم... گاهی میخنده و بای بای میکنه و گاهی تا دم در میاد و گریه میکنه...

 

 

پسر بابا قشنگه
با زندگی یه رنگه
شب که بابا تو خونه ست
پسر بابا رو شونه ست
بالا و پایین می ره
نفس اونو می گیره
امّا بابا می خنده
دور غم و می بنده
اگر چه خیلی خسته اس
لباش مثال پسته اس
دلش چه شاده شاده
خوشیش چقدر زیاده
پدر و پسر تو اَبران
با اون لبای خندان
دست علی یارشون
خدا نگهدارشون

پسرها از هرگونه ارتباط آمرانه، غریبانه، متکبرانه، خصمانه و تنبیه گرانه با پدرها گریزانند.

پسرها دوست دارند همیشه پدر را در حالتی آرام و به دور از اضطراب، دغدغه و عجله دریابند و فرصت گفت وشنود راحت و بیان راز دل با آنان را صمیمانه، صریح و در عین حال با احترام داشته باشند.

پسرها دوست دارند و نیازمندند که پدرها به دور از بی حوصلگی، عصبانیت و با صبوری و متانت و زبانی گیرا به مسائل فکری آنان پاسخ گویند و با آن ها درباره ی برداشت های فرهنگی و تحلیل های اجتماعی و سیاسی شان با سعه ی صدر و آرامش کامل مشورت کنند.

در رابطه مطلوب پدرها و پسرهای سعادتمند به جای تحقیر و تهدید، تکریم و تشویق حاکم است. به جای انتقاد و تکذیب، اطمینان و تأیید جاری است. به جای اضطراب و ناامنی، فضایی آکنده از آرامش و امنیت خاطر حاکم است.
به جای فرمانروایی و فرمانبرداری، احساسی از صمیمیت متقابل و رابطه مراد و مریدی در جریان است و به جای رابطه ی خشک و آمرانه، اقتدار عاطفی، رفتار اخلاقی، مردانگی، گذشت و صبوری به چشم می خورد.

زیبایی و شکوه رابطه پدرها و پسرها باید به گونه ای باشد که مادرها همواره تأییدکننده آن باشند. در سایه ی برقراری چنین ارتباط پایدار و دوست داشتنی است که کانون خانواده از هر گونه تعارض و دوگانگی احساسی به دور می ماند.

هر قدر شخصیت پدر برای فرزندان، به ویژه پسرها، محبوب و مطلوب باشد میزان همانندسازی پسرها با پدرها بیشتر می شود و به نظرها و راهنمایی های آن ها بیشتر توجه می کنند. بدیهی است در ارتباط با مادرها نیز چنین است. وقتی پدر پیوسته شخصیت مادر را در حضور فرزندان گرامی می دارد میزان تبعیت فرزندان از مادر محبوب بیشتر می شود و زیباترین رابطه میان مادرها و فرزندان، به ویژه دخترها، شکل خواهدگرفت.

پسرها دوست دارند که در خانه و مدرسه، از نزدیک با ویژگی های اخلاقی و رفتاری، آرمان ها و اندیشه ها، هدف ها و برنامه های پدران و معلمان و مربیان مرد بیشتر آشنا شوند.
برای پسران برقراری ارتباط مفید، مؤثر و متقابل با الگوهای محبوب و مطلوب پدری منطقی، استوار و مقتدر، فوق العاده ارزشمند است.

پسرانی که بیش از دیگران دارای ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با پدر هستند و از مصاحبت و همزبانی و همدلی با پدر لذت می برند از بیشترین مصونیت روانی و فرهنگی برخوردارند و در دوران جوانی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیت خواهند داشت.

پسرانی که از کم ترین ارتباط خوشایند کلامی با پدر محرومند و با پدر، پیوند کلامی و عاطفی ندارند و با دنیایی از ناآرامی درون، پریشانی خاطر، عقده های روانی و احساسی نه چندان مطلوب پا به دوره ی جوانی می گذارند بیش از دیگر همسالان خود مستعد انواع آسیب پذیری های روانی، فکری، اجتماعی و سیاسی خواهند بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

زهره مامان نیایش
7 بهمن 90 23:13
ما شا الله مردی شده برای خودش چای میخوره شعر قشنگیه
مامان اسراواسما
8 بهمن 90 7:50
قربون اون صبحونه خوردنشآخه فدات بشم کله سحر براچی بیدار میشی بگیر بخواب عزیز دلم
مامان اميرحسين
8 بهمن 90 12:42
سلام مامان پارسا ما نيايم شما هم نمياينا به سلامتي باباي پارسا اومدن چكد بامزه نشسته كنار بابيش صبحانه ميخوره
خاله ی امیرعلی
8 بهمن 90 19:34
سلام کلی با دیدن عکس پارسایی روحیه گرفتم نشستنشو نیگا ای جوووونم مطالب مفیدی ئ پر محتوایی گذاشتی عزیزم ممنونم
سایه
8 بهمن 90 21:50
بعد آدم فکر می کنم این ادامه مطلب یه کتاب روانشناسی هست جالب بود
مامان رومینا
8 بهمن 90 23:16
الهیییییییییییییییییییچه صحنه با حالی شده اما دلم گرفت که پارسا تنها میشه
مامان هامان
9 بهمن 90 10:57
آفرین به پارسا جون برای خوردن صبحانه و آفرین به مامان پارسا جون برای مطلب فوق العاده آموزنده و عالی و شعر زیبا لذت بردم عزیزم
مامان زهره
11 بهمن 90 15:29
مگه بابا چه کاره هستن که دیرتر از شما می رن سرکار
مامان زهره
11 بهمن 90 15:30
شعر بابا خیلی قشنگ بود راستی سلام که همین الان واردکلبه ات شدی
مامان زهره
11 بهمن 90 15:30
نمی خوای جواب بدی نده.فقط سید را ببوس
مامان زهره
11 بهمن 90 15:31
داره برف می یاد سید کوچولو سرما نخوره
مامان زهره
11 بهمن 90 15:31
ببین من کم نمی یارم ولی دیگه باید کم کم دنبال بچه ام مهد برم. فقط خیلی دوست داشتم بدونم شما چه کاره هستین
مامان زهره
11 بهمن 90 15:32
عکس های پست های قبل را هم دیدم. همشون قشنگ بود
مامان زهره
11 بهمن 90 15:33
مامان زهره
11 بهمن 90 15:33
دوستتون دارم. فعلا خداحافظ
خاطره مامان بردیا
12 بهمن 90 17:08
اوخی فداش شم که می دونه مامانی و بابایی صبح ها می رن سر کار
مامان وروجک
15 بهمن 90 10:58
@};اخی پسر کوچولو که باید دوری مامان وبابا رو تحمل کنه
فاطمه
15 بهمن 90 20:12
چه ناز چایی میخوره
فاطمه
15 بهمن 90 20:12
نشستنشم که خیلی نازه
فاطمه
15 بهمن 90 20:12
استقلالیه
فاطمه
15 بهمن 90 20:13
چاخالووووووووووو
فاطمه
15 بهمن 90 20:13