کوچولوی 10 ماهه ام
گل پسرم توپ بازی یاد گرفته. تو نیم متری هم میشینیم. پاهای کوچولوشو باز میکنم میگم 1...2...3 و توپو قل میدم، فوری میگیره میبره بالا سرش .بعد من 7-8 باری میگم 1...2...3 تا بالاخره یا توپ از دستش ول بشه یا پرتش کنه طرفم...تندی دنبال توپ میاد بغلم...
و به این ترتیب بازی جوانمردانه ما ادامه پیدا میکنه.
از سرگرمیهای دیگه پارسا جونم اینه که من دراز بکشم ،پتو بندازم روم و دستامو ببرم بالا تا یه سقف پتویی درست بشه، اخ بیا ببین...بدوبدو 4 دست و پا میاد زیرش به نقش سقف پتویی نیگا میکنه و دست میزنه...
هی سرشو میکنه بیرون ، نمای بیرونی پتو رو نگاه میکنه و هی میاد تو.
دستم به گزگز میافته و پتو رو میندازم، لبه پتو رو میکشه بالا و میگه ایییییی....ایییییی
از سرگرمی های خودجوش پسرم:
١- کنجکاوی در کشوهای از همه رنگ میزتوالت
٢-خاموش و روشن کردن چراغ ها
٣- نگاه کردن به کوچه از پنجره اشپزخونه
٤- نگاه کردن سی دی ترانه های خاله ستاره
قبلا همه چی رو از کشو ها یا سبد اسباب بازیهاش بیرون میریخت، دیروز که مهره هاشو از سبد ریختم بیرون... اومد یکی یکی انداختشون سر جاش... بعد رفت لباسارو ریخت تو کشو ... و خواست درپوش پستونکش رو بذاره. از تعجب داشتم شاخ در میاوردم.
فکر کنم داره کاربرد وسایل رو یاد میگیره... امان از وقتی که میخواد تل رو لای موهام جاسازی کنه!!! جیغم میره هوا!!!
اینجا چند تا عکس از بازیهای قندعسلم