اول پاییز
امروز اول پاییزه. زمانی که یاداور خاطرات قشنگ زندگیمه. گل پسر امروز اب پاکی رو ریخت رو دستم. میدونین چرا؟ از صبح چشم اشک الود.... دماغ خیس و قرمز.... تن داغ و تبدار.... و نق نق و بغل... یعنی امروز که اول پاییزه و شروع نیمه سرد سال... بلللللللللله... شروع سرماخوردگی البته امیدوارم و دعا میکنم که زودتر خوب شه و اصلا و ابدا مریض نشه. ایشالله فردا صبح که بیدار شیم سرحال و خند.ن ببینمش. از تو کتاب فصلها پاییز خانوم بیدار شد چارقدشو سرش کرد مشغول کار و بار شد دوید میون باغو گرما رو جابه جا کرد باد سرد شیطونو راهی کوچه ها کرد با دستای جاد...
نویسنده :
مامانی
22:44