سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

لپ قرمزی

1390/8/19 22:30
نویسنده : مامانی
1,078 بازدید
اشتراک گذاری

 Hello 
Hi Glitter Graphics and Scraps for Orkut, Myspace, Hi5

 پسر مامان این روزها به اسباب بازیهاش و کتابهاش توجه نشون میده و وقتی البته کنارش نشسته باشیم خودشو با اونها سرگرم میکنه . به بعضی هاشون هم علاقه ویژه اندر ویژه داره. نمونه اش این پاندا که پرستارش براش خریده از همون اسباب بازی فروشی چنان بغلش کرد که انگار رفیق جون جونی شو بعد سالها دیده.. تو خونه هم هر از گاهی میره بغلش میکنه و بوسش میده ، بعد پرتش میکنه ، برمیگرده؟!!!

به اتوموبیلهاش، گوسفند چاقه، ببر پلاستیکی کوچولو، کامیون و کتابهاش بیشتر توجه داره...فعلا...چون هر روز چیزهای جدید ازش میبینیم... گاهی حدود ٢٠-٢٥ بار دست من رو میگیره و میبره رو کتاب یا اسباب بازی و یا موبایلم... با زبون بی زبونی میگه تو هی روشن کن... من هی خاموش کنم....یا موقع شعر و کتاب خوندن عکسا رو با انگشتت نشون بده..... یا هی پشت سر هم "بزن قدش"....

  

وقتی ساعت ٩ شب میشه همه لامپ ها و تلویزیون خاموش  میشه و اهالی خانه هم همگی باید خودشون رو به خواب بزنن. پارسا تو اتاق خواب مشغول بازی میشه ولی همین که لامپ اتاقش خاموش و چراغ خواب روشن شد خودشو میرسونه به رختخوابش و خمیازه میکشه. بعد سرش رو میذاره رو شونه و یا قفسه سینه و یا شکمم و بعد از زل زدن چند دقیقه ای به نقطه ای نامعلوم میخوابه..... در حال حاضر از نظم خواب شبانه اش راضی ام . ولیکن سکوت باید باشه و خاموشی... پس مهمون داشته باشیم و یا جایی شب بمونیم دیگه خواب بی خواب.

و اما وابستگی اش به اینکه کسی کنارش باشه باعث میشه بعدا خیلی سخت اطاقشو جدا کنیم.

تو این عکس هم بعد از بازی تنهایی تو یه بعد از ظهر پاییزی رفت پیش بابایی اش خوابید.

تو هوای خشک و سرد همش به صورتش کرم مرطوب کننده میزنم. بگذریم از اینکه موقع کرم زدن دهنشو باز میکنه و میخواد زبون بزنه به کرم. (نه اینکه خوشبو هست، فکر میکنه خوردنیه).. شاید یه دستگاه بخور هم بخرم. یادش به خیر شمال از این خبرا نبود ( در عوض ٢ روز طول میکشه لباسا خشک شن).

ولی فکر نکنم قرمزی گهگاهی لپ هاش از این باشه. چون تو تابستون هم گاهی سرخ سرخ  میشد گونه هاش. دو تا دایره رو گونه هاش قرمز قرمز، انگار با پرگار کشیدن توشو رنگ  کردن. نمیدونم تو این عکس معلومه یا نه؟

یه چیز تکراری که همه بلدن: 

          فرنی: ١ لیوان شیر + ١ لیوان اب + ١ ملاقه سر خالی ارد برنج + همونقدر هم   شکر  و همون یه ملاقه هم گلاب..... خوب هم میزنیم رو شعله متوسط تا زیاد  تا قوام بگیره..... و اما اگه اون وسط یه کم زعفرون و یه کم کنجد بزنین معرکه  میشه. 

 

 این وضعیت فعلی خاله اتنا، دایی جون و خاله فاطمه هست که بعد از  فارغ التحصیلی دانشگاه نمیخوان دست از سر کتاب و دفتر و درس بردارن. دایی جون البته موفق شده و انشالله به زودی شیرینی قبولی خاله جونی ها رو هم  بخوریم. البته در سایر موارد زندگی Bride & Groomهم براشون ارزوی خوشبختی میکنم.

و اما عمه جون که تا چند ماه دیگه نی نی اش از راه میرسه و ما هنوز نفهمیدیم و یا ولی به قول معروف هر چی باشه ، سالم باشه و از همین جا اولین سلام رو  از طرف پسردایی به این نی نی کوچولو میرسونیم  و از دیشب هم که فهمیدیم عمه جون ادرس ما رو میدونه، ازش میخوایم  ما رو از نظرات خودش مستفیذ کنه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

نگین مامان رادین
19 آبان 90 22:43
لپهای گلیتو بخورم خوشگل من.
مامان امیرعلی
20 آبان 90 0:58
عزیزم چه نازپیش باباش خوابیده چه لپ قرمزی باحالی
fatemeh
20 آبان 90 10:41
che bozorg shodi parsa pesar esfand dood konim vasat
مامان اسرا واسما
20 آبان 90 22:00
سلام خانمی!پارسا جونی بزرگتر که میشه خوردنی تر هم میشهآخ چه لپایی داری خاله ,یه بوس میدیییییییییییی از او لپای خوکشلت
مامان آریان جون
20 آبان 90 22:18
ای جان.خاله قربون اون لپاش بشه. حالا جیگری چرا اولپاندا رو می بوسی بعدا پرتش می کنی
مامان بیتا
20 آبان 90 23:49
دوستان عزیز سلام من و بابای بیتا منتظر حضور پر مهر شما در نمایشگاه اسباب بازی و سرگرمی های کودک و نوجوان هستیم. 23 الی 27 آبان90 تهران خیابان فاطمی خیابان حجاب مرکز آفرینش های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان غرفه هواپیماهای جت رو هیچ شادی نیست اندر این جهان ..........برتر از دیدار روی دوستان
بابای مهرسا
21 آبان 90 0:07
خدا حفظش کنه کوچولوی نازو
مامان پارسا
21 آبان 90 0:09
چه میکنه پارسا خان با پانداش با این توصیفات مامانی معلومه که شازدمون کلی آقاتر و خوردنی تر شدن قربون لپای گلی رنگت بشم من
مامان نوژا
21 آبان 90 7:59
وای چه لپهایییییییییییییییه بوس آبدار واسه پسرک لپ قرمزی
مامان ارميا
21 آبان 90 9:06
چه ناز خوابيده. قربون لپهاي قرمزش بشم.بوووووووووووووس. چه خوب كه كتاب دوست داره. من دلم مي خواد ارميا به كتاب علاقهمند بشه ولي هنوز علاقه اي نداره براش بخونم و فقط خودش عكس هاشو نگاه مي كنه و بعدش هم پاره و پوره.


خب این که عالیه که عکساشو نگاه میکنه. کتابای مقوایی براش بخر.
مامان ریحانا
21 آبان 90 16:27
سلام چه ناز خوابیده خدا برات نگهش داره


مامان آوین
21 آبان 90 20:29
پارسا جون خیلی خوبه که شبها زود می خوابه. [hr


فعلا که خوبه
مامان مانی جون
21 آبان 90 23:21
واسه لپاش به نظر من کرم کودک ثمین بگیر عالیه
من که اگزمای بد جور داشتم با مرطوب کنندهء بزرگسالس چند ساعته خوب شدم
امنحانش کن


مامان نیایش
22 آبان 90 10:28
آخی قربون این لپای قرمزش ایشالا سالم باشه همیشه این گل پسر باهوش
مامان یسنا
22 آبان 90 17:26
ای جانم با اون لپاش!!!!!!!!!!!!
غلام رضا عا بدینی
22 آبان 90 17:45
قربون نوه خوشگلم بشم.
مکه
22.8.1390


سلاااااااااااام. شوکه شدم یهو!!! عیدتون مبارک. حجتون ایشالله قبول...ذوق کردیم کلی.ممنون
خاطره مامان بردیا
22 آبان 90 18:13
لپای قرمزت و بخورم من... چقدر توی اون عکس که کنار بابایی هستی ناز خوابیدی کوچولوی من
مامان ارميا
23 آبان 90 12:45
سلام پارساي خاله. سيد كوچولو. فردا عيد شماست عزيزم. عيدت مبارك. دعا براي دوستت ارميا يادت نره گل خاله.
مامان پارسا
23 آبان 90 15:12
سلام سید کوچولوی عزیزم عیدت مبارک خاله جون امشب برای خاله هم دعا کن و با دهعاهای مامانی توهم آمین بگو،یادت نره ها باید به خاله عیدی بدی دلا امشب به مي بايد وضو کرد .... و هر ناممکني را آرزو کرد ..... عيد غدير بر شما مبارک
گالیا
23 آبان 90 16:01
عزیزم چه نازه آدم دلش می خواد دور از چشم شما لپاشو بگیره و بکشه آخ عجب وضعیه این سالای کنکور ، لذاتای خاصه خودش رو داره
مامان سام
23 آبان 90 17:08
آخيش چه خواب نازي رفته پارسا جون مرسي از آموزش فرني ماماني
خاطره مامان بردیا
23 آبان 90 18:53
تمام لذت عمرم در اين است / که مولايم اميرالمومنين است عيد شما مبارک
خاله ی امیرعلی
23 آبان 90 19:00
ای جوونم لپاشو نگا واقعا قرمزی لپاش معلومه انگار با مداد رنگی رنگش کردن مامانی واقعا شرمندم روم سیاه که نتونستم عید قربان رو به شما و مامان و بابای محترمتون تبریک بگم شرمنده
مامان عرشیا
23 آبان 90 22:36
لپ گلی عیدت مبارک بوس بوس
مامان آریان جون
23 آبان 90 22:42
دلا امشب به مي بايد وضو کرد و هر ناممکني را آرزو کرد... التماس دعا.سید کوچولو عیدت شما مبارک
مامان یسنا
24 آبان 90 0:30
عید مبارک سید کوچولوی لپ گلی
دخترک
25 آبان 90 15:32
سلام ای جونم عیدت مبارک سید کوچولو