انتخاب های پسری
علاقه وافر پسر ها به ماشین (اتومبیل) یه چیز ذاتی است که پسری من هم از این قانون مستثنی نیست.
پدرجون میخواست برای تولد پارسا یه لباس بخره که پسری کلید کرد رو طرح همین لباس و اون رو انتخاب کرد.
رفتیم برای تشک وبالش پارسا یه ملحفه بخرم. خودم یه ابی رو که روش طرح فیل داشت انتخاب کردم. ولی پسری گوشه همین رو گرفته بود وهی" هن هن" میگفت. که خود فروشنده گفت خانم همین رو انتخاب کرده پسرتون...
امکان نداره تو یه فروشگاهی اسباب بازی ماشین باشه وپسری گریه نکنه برای خریدنش.
یه بار که شمال رفته بودیم خرید وکلی وسیله تو دستم بود، اقا لج کرد که بغلم کن. تو راه با اون وضعیت اسف بار بیرون یه فروشگاه چند تا از این سه چرخه ها و ماشین بزرگا بود که وضعیت من رو بسی دیدنی کرده بود. دست وپا زدن وگریه که همین ها رو من میخوام. به چه مصیبتی قانعش کردم که نمیشه. به محض اینکه یادش رفت به یه صحنه مشابه رسیدیم و روز از نو...نمیدونم چرا فروشگاه ها این اسباب بازیهای جداب برای فسقلی ها رو بیرون مغازه میذارن و ما مامان ها رو بیچاره میکنن..
از سرگرمی های 2 سالگی اش هم اینه که ماشین هاشو ردیف میچینه و یکی یکی اونها رو جلو میبره. دقیقا مثل یه ترافیک که تو خیابون میبینه. خودش ماشن های بزرگ رو از کوچیک ها جدا میذاره بدون اینکه بهش یاد داده باشم. یکی دو تا هواپیما هم تو ترافیک ماشین هاش پیدا میشه!!! گاهی وقتی دراز کشیده ام بدن مامان بیچاره به منزله یک اتوبان عمل میکنه!