هرچی آدم بدش میاد...سرش میاد
آخه من چه گناهی کردم فسقل من گیاهخوار هست که گیاه هم نمیخوره یعنی با گوشت اصلا میونه خوبی نداره و از طرفی گیاهخوار هم نیست
یعنی معده اش اندازه مشتش هم نمیشه...کتلت اون هم با سس و خیارشور.. ماکارونی اون هم نه مثل قبل و یه کم سالاد الویه و کشک بادمجون میخوره
اصلا با پلو و انواع خورشت ها خصوصا اگه رب دار و قرمز باشه میونه خوبی نداره
حالا اگه بریم رستوران قد من چلوکباب میخوره
من هم متوسل شدم به تزیینات با پیاز و ترشی کلم و سبزی ...باشد که چند صباحی مقبول افتد
ماست و دوغ و پنیر هم نمیخوره
مرغ و گوشت به زوووور
املت هم نه!
آخه چی بگم من دیگه...
کنکاش میکنه چی تو قاشقش گرفته! یک اپسیلون پیاز سرخ شده یا کشمشی که ته اش یه ساقه میکروسکوپی چسبیده. تا این حد!!!!!
این عکس یعنی اخیرا غذای سفره ما کاملا با هم متفاوت هست و خیلی وقتها من غذامو میخورم و اون یه ساعت بعد نیمرو میزنه...
منم اجبارش نمیکنم..باشد که همه چیز خوار شود..
اینهایی رو که درست کردم دوست ندارد:
اینها را کمی تا قسمتی دوست دارد اون هم گهگاهی :
غذاهای رستوران و مهمونی رو بهتر میخوره مثل این ماهی شکم پر مامان پز...هممممم...