دندانپزشک من
......................................................................... خیتم ، خیتی ، خیت ( ریختم. ریختی. ریخت) اش بابا (اشتباه) ......................................................................... امروز با کوچیکترین اتفاقی بدو بدو میرفت تو اتاقش دراز میکشید وپتو رو رو خودش مینداخت و سخت منتظر تا برم نازش رو بکشم. (با صداهایی که از خودش در میاورد مثلا گریه الکی) .......................................................................... میگه: توت فرنگی بخر!! ما که امسال نوبر نکردیم نمیدونم چطور هوس کرده؟ تو مهد دیده شای...
نویسنده :
مامانی
23:23