سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

قتل کودکی در اطراف ما

تو فروردین تو چند کیلومتری شهر کوچیکی که من به عنوان طرح کارم به اونجا فرستاده شدم اتفاق وحشتناکی افتاد الان تو پارک وبازار هشت چشمی مواظب پسرم هستم. مامانا حواستون باشه... الان اینجا کلی شایعه و حرف دراومده ولی دیگه چه فرقی به حال کودک وخانواده اش میکنه... ......................................................................................   محمدجواد چهار ساله، 14 فروردین امسال همراه مادرش در بازارچه حاشیه شهر بود که پسربچه از مادر خواست برای او بستنی بخرد. مادر وقتی اصرارهای تنها بچه اش را دید خواست برایش بستنی بخرد. پس از خرید متوجه غیبت ناگهانی محمدجواد شد. بازار را به دنبال او گشت اما هیچ اثری از کودک نبود. فقط ...
14 ارديبهشت 1394

دوستان قدیمی

یه روز صبح جمعه اردیبهشتی من آش دوغ و پرستارم سالادالویه درست کرد و دفتیم بندر خونه دوستم که جراح بود وقبلا همسایه ما تو سوییت بیمارستان بود. دو تا پسراش و پارسا اینقدر ورجه وورجه کردن و تو حیاط دوچرخه بازی کردن که خیس عرق شدن. چقدر از خوشحالی این وروجک ها خوشحال میشم من ناهار استامبولی هم درست کرده بودن ولی بچه ها از ذوق بازی دولقمه بیشتر نخوردن بعد ناهار رفتیم بازار بندر که واقعا شلوغ بود و هشت چشمی مواظب بچه ها بودیم و یه کم لباس راحتی برا خودم و اسباب بازی برا پارسا   خریدم   آرین  _ پارسا _ آرتین به ترتیب مهارت در لایک کردن ارین و پارسا دست به یکی میکردن و حسابی ارتین رو قال میذاشتن یا ا...
14 ارديبهشت 1394

نقاشی های 4 سالگی

از سرگرمی های همیشگی پارسا نقاشی هست. متاسفانه با خودکار و بدون رنگ آمیزی هر روز هم نقاشی هاش بهتر میشه اغلب  ماشین میکشه و گاهی ساختمون و ندرتا درخت و کوه وجزیره   یک امبولانس و تریلی حمل اتوموبیل مراحل رشد یک گیاه   E CHART ...
14 فروردين 1394

نوروز پارسا

پارسا جون نوروز امسال 4 سال و نیمه بود مثل همه بچه ها شیرینی میخورد و از شام و ناهارش میزد امسال ذوق عیدی گرفتن داشت اینجا خونه مادربزرگم هست. پارسا چند ساعت تمام توی حیط دور خونه دوید و بازی کرد. مشغول مرغ و جوجه ها و گاو باغ همسایه میشد. خلاصه روز خوب برای هر بچه ای... از سد سلیمان تنگه و پارک تلار هم که گفتم با پسرعمه اش محمدامین حسابی جور بود و کلی بازی و شیطنت میکرد. طوری که برای اولین بار حاضر شد تنها بره خونه شون و رفت تو ماشینشون نشست. دیگه تا وقتی عمه اش بود از سر بازی سراغی از من نمیگرفت همین فسقلی که یکساعت اخیر که سر وبلاگشم مدام غرغر و وز وز و نق نق میکنه ...
14 فروردين 1394

نوروز 94

سلام سال نوی دوستان مبارک ادامه مطلب سلام الان روز جمعه 14 فروردین هست اومدم خونه نیمه تخلیه که اینترنتش قوی تره خب گفتم بنا به دلایل زیاد برگشتم سوییت بیمارستان و مهدکودک پارسا رو بیخیال شدم همسرم روز 29 بهمن اومد. ناهار مرغ شکم پر پختم و عصر راه افتادیم ولایت امسال سال تحویل خونه مادرشوهرم که تنها بود بودیم. البته بدون هفت سین. خونه خودم هول هولکی یه هفت سین چیده بودم امسال شمال دو روز بارونی بود و یک روز افتابی برای همین بیشتر تو خونه بودیم یا میرفتیم مهمونی ولی در اولین فرصت افتابی میرفتیم بیرون مثلا سد سلیمان تنگه یا بابلسر کنار دریا... خلاصه تا 9 فروردین که انکال بودم سفر بودیم ...
14 فروردين 1394

روزهاي خيلي سخت

اسباب كشي كردم و كلي وسايل نو خريدم پارسا رفت مهد جديد و خوشش اومد از خونه اي كه اجاره كردم خوشم نيومد يه كم ناخوش احوال شدم بعد يهو جاي مهد رو عوض كردن از كوچه روبرو به خيابون دورتر حالا من موندم با خونه اي كه خوشم نمياد، مهدي كه دور شد، محل كاري كه بايد هر روز به اون شهر رفت و امد كنم و ناخوش احوالي مداوم من و مريضي گاه و بيگاه پارسا نقطه  بايد برگردم از صفر علت ننوشتن تو وبلاگ گل پسرم اين روزها
17 اسفند 1393

سلام و عليكي كوتاه

سلام پسر گلم اونقدر سرم شلوغه كه اصلا وقت نميكنم بيام وبلاگت رو به روز كنم كامپيوتر هم اذيت ميكنه و الان با موبايل اومدم ديگه تصميم گرفتم از اون شهر كوچيك كه حتي زبون مردمش رو متوجه نميشدي بيام به گرگان تا بتوني يه مهد خوب بري و تنها نباشي و منم سختي رفت و امد رو قبول كنم اخه احساس ميكردم اونجا تنها اخلاقت داره تغيير ميكنه و منم وقت زيادي نميتونم برات بزارم كلي خرج كردم و يه خونه رهن كردم نزديك يه مهد خوب بايد بگم پسر خيلي مهربوني هستي و واقعا همدم خيلي خوبي برام.البته خيلي هم حرف ميزني(پر از سوال و واژه هاي تازه) تو اين مدت كلي يادداشت از حرفات برداشتم ولي تو اين اسباب كشي اصلا نميدونم كجاست با چند تا عكس خاطرات رو...
15 بهمن 1393

آلبوم پاییزی

آلبوم پاییز   4 سالگی عید قربان سد که الان اسمش یادم رفت یه روز خوب الاغ سواری عاشورا   پسرم باز هم عکس دارم از پاییز 93 ....ایشالله سر فرصت ...
27 آذر 1393