ني ني چه آرومه
پارسا 8 ماهه بود. تو گيرودار دندون در اوردن.
داشتم شام درست ميکردم. گذاشتمش تو روروک . چند تا اسباب بازي هم گذاشتم رو روروکش.
داشت تلويزيون نيگا ميکرد پشتش به من بود... و دندون گير هاشو گاز ميزد.
10 دقيقه گذشت و همچنان محو تلويزيون بود. تعجب کردم که چرا نقنق کنان طرف اشپزخونه نيومده!!!
تو تلويزيون هم اقايي داشت صحبت ميکرد...پيام بازرگاني هم نبود که بگم دوست داره..اروم شده
رفتم سراغش که ميخکوب شدم
پسر بي دندون ما يه شکلاتي رو که تو اسباب بازيهاش جا مونده بود برداشته.چلخ چلخ پلاستيکشو به دهن گرفته تا بالاخره شکلات از يه گوشه نشت کرده...فسقلي هم بدون اينکه صداشو در بياره تا ته اش خورده...حتي بادوم ريزه هاي وسطش رو...
پارسا جونم هم شکلات تو اين سن ممنوعه .. هم تو بي دندون بودي عسلم
پارسا در حين ارتکاب جرم
پارسا خوشحال از شيرين کام شدن
اثار به جا مانده از ارام شدن محيرالعقول پسرم