سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

اولين مهد کودک

1390/5/5 16:24
نویسنده : مامانی
427 بازدید
اشتراک گذاری

پارسا بهمن سال قبل 4 ماهش بود. يک ماهي عزيز ( مادر بابايي) مهمونمون بود تا من که ميرم سر کار مراقب نوه اش باشه.

نزديک عروسي عمه بود و عزيز برگشت شمال و من در به در دنبال پرستار بچه اي که قابل اطمينان باشه و شب که کشيک بيمارستان دارم بتونه بمونه...( همونطور که گفتم همسرم تو يه شهر دور کار ميکرد و من هم کسي رو اينجا نداشتم)

تو فاصله پيدا کردن پرستار ني ني کوچولو شيرخواره رو بردم مهد شبانه روزي بيمارستان...تو سرماي زمستون...

صبح سرد در حالي که تو جاش گرم خواب شيرينش بود ،لباس تنش ميکردم، بيدار ميشد ... يه ساک مينداختم دوشم و ميذاشتمش تو صندلي ماشين ميگفتم : پاشو ماماني.مدرسه ات دير ميشه ها

يادم مياد 2-3 روزي هم برف سنگيني اومده بودو سرما تا مغز استخون ميرفت

 

در راه مهد

پارسا در صبح زمستاني در راه مهد در 4 ماهگي

چشمتون روز بد نبينه...هر بار که بهش سر ميزدم تو مهد يه بلايي سرش اومده بود( تازه به يکي از پرسنل ها هم پول داده بودم تا اختصاصي مواظبش باشه)

 

يه بچه 3 ساله محکم پاشو ميکشيد..ني ني ما هم فقط نيگاش ميکرد

موقع عوض کردنش سرش محکم خورده بود به سراميک که جيغش دراومد

پوشک پمپرس اش کم شده بود ولي پاي ني ني پوشک ايراني بود

به جاي پتو پارچه خشک کن تعويض رو روش انداخته بودن

 

ني ني رو  در حالي که کشاله پاهاش زخم و قرمز بود.. شديدا سرما خورده بود و ...اسهال شده بود ديگه نبردم مهد..

مرخصي گرفتم و رفتم دنبال پرستار بچه گشتن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

رها
5 مرداد 90 23:54
سلام مامان پارسا جون. وب قشنگی دارین.ایشالا گل پسرت پارسا جان بزرگ شه و خودش تمام خاطرات زندگیش رو بنویسه.با ارزوی تنی سالم برای شما مامان خوب.به ما هم سر بزن .منتظرتییییییم







ممنونم. خدا دختر نازت رو برات سالم نگه داره
مادر سامان
17 مرداد 90 20:07
سلام مامانی پسرتون نازه خدا حفظش کنه دل تنگ نباش این روز ها به سرعت برق و باد می گذره و نی نی جون شما هم به امید خدا بزرگ می شه .