جوجه هام و جوجه ها
جوجه هام و جوجه ها
فهميدم مهسا ميتونه خوب نقاشي بكشه ولي نميخواد. چون يهو يه نقاشي خوب ميكشه. اعتراف ميكنم باهاش كم كار ميكنم. وقتي دعواش ميكنم با صداي اهسته ميگه داداش خوابه يا جوجه خوابيده. اغلب اين ترفندش جواب ميده و ارووم ميشم. روز به روز به پستونك وابسته تر و از دسشويي فراري تر ميشه. بايد وقت كنم توالت رو براش پر از بادكنك و برچسب كنم. موهاشو از ترس شروع مدرسه ها و شپش كوتاه كردم. همينطور موهاي پسر رو. با موبايل بازي سرگرم هستن تا وقتي موبايل داداشش رو ميخواد و اون نميده و گريه سر ميده. اين موقع هست كه موبايل هاشون قايم ميشه.
صندلي غذا رو دوباره از انبار اوردم و دختر خيلي دوسش داره. مرتب هم ميگه اين كار يا اين چيزى دوس دارم يا دوس ندارم و اين تنها منطقش هيت كه بايد اون كاررو انجام بده.
پسر ميگه ميخواد بره كلاس فوتبال كه معلومه كه مخالفم.
فهميدم مهسا ميتونه خوب نقاشي بكشه ولي نميخواد. چون يهو يه نقاشي خوب ميكشه. اعتراف ميكنم باهاش كم كار ميكنم. وقتي دعواش ميكنم با صداي اهسته ميگه داداش خوابه يا جوجه خوابيده. اغلب اين ترفندش جواب ميده و ارووم ميشم. روز به روز به پستونك وابسته تر و از دسشويي فراري تر ميشه. بايد وقت كنم توالت رو براش پر از بادكنك و برچسب كنم. موهاشو از ترس شروع مدرسه ها و شپش كوتاه كردم. همينطور موهاي پسر رو. با موبايل بازي سرگرم هستن تا وقتي موبايل داداشش رو ميخواد و اون نميده و گريه سر ميده. اين موقع هست كه موبايل هاشون قايم ميشه.
صندلي غذا رو دوباره از انبار اوردم و دختر خيلي دوسش داره. مرتب هم ميگه اين كار يا اين چيزى دوس دارم يا دوس ندارم و اين تنها منطقش هيت كه بايد اون كاررو انجام بده.
پسر ميگه ميخواد بره كلاس فوتبال كه معلومه كه مخالفم.
نقاشي هاشون:
پارسا دقيق و با جزييات و سه بعدي ميكشه. براي همين نميتونه انسان بكشه
مشق هاش رو تند و بي دقت مينويسه و علاقه اي به دفتر كتابش نداره. براشون جوجه خريدم و بلافاصله پشيمون شدم. جيك جيك شبانه روزي. فقط هم دوس دارن كنار پاي ما بخوابن. مهسا يه دقيقه ازشون ميترسه و يه دقيقه بغلشون ميكنه. پارسا هم كه كلا مامانشون شده. نميدونم چيكارشون كنم. پسر همش اصرار داشت پرنده بخر. حالا بايد ببينه كه نگهداري شون سخته
و اين هم نقاشي مهسا كه مثل برادرش هواپيما كشيده
.
صندلي غذا رو دوباره از انبار اوردم و دختر خيلي دوسش داره. مرتب هم ميگه اين كار يا اين چيزى دوس دارم يا دوس ندارم و اين تنها منطقش هيت كه بايد اون كاررو انجام بده.
پسر ميگه ميخواد بره كلاس فوتبال كه معلومه كه مخالفم.
فهميدم مهسا ميتونه خوب نقاشي بكشه ولي نميخواد. چون يهو يه نقاشي خوب ميكشه. اعتراف ميكنم باهاش كم كار ميكنم. وقتي دعواش ميكنم با صداي اهسته ميگه داداش خوابه يا جوجه خوابيده. اغلب اين ترفندش جواب ميده و ارووم ميشم. روز به روز به پستونك وابسته تر و از دسشويي فراري تر ميشه. بايد وقت كنم توالت رو براش پر از بادكنك و برچسب كنم. موهاشو از ترس شروع مدرسه ها و شپش كوتاه كردم. همينطور موهاي پسر رو. با موبايل بازي سرگرم هستن تا وقتي موبايل داداشش رو ميخواد و اون نميده و گريه سر ميده. اين موقع هست كه موبايل هاشون قايم ميشه.
صندلي غذا رو دوباره از انبار اوردم و دختر خيلي دوسش داره. مرتب هم ميگه اين كار يا اين چيزى دوس دارم يا دوس ندارم و اين تنها منطقش هيت كه بايد اون كاررو انجام بده.
پسر ميگه ميخواد بره كلاس فوتبال كه معلومه كه مخالفم.
نقاشي هاشون:
پارسا دقيق و با جزييات و سه بعدي ميكشه. براي همين نميتونه انسان بكشه
مشق هاش رو تند و بي دقت مينويسه و علاقه اي به دفتر كتابش نداره. براشون جوجه خريدم و بلافاصله پشيمون شدم. جيك جيك شبانه روزي. فقط هم دوس دارن كنار پاي ما بخوابن. مهسا يه دقيقه ازشون ميترسه و يه دقيقه بغلشون ميكنه. پارسا هم كه كلا مامانشون شده. نميدونم چيكارشون كنم. پسر همش اصرار داشت پرنده بخر. حالا بايد ببينه كه نگهداري شون سخته
و اين هم نقاشي مهسا كه مثل برادرش هواپيما كشيده
.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
