اخ از شب امتحان
نینی نازم. به خاطر امتحان و شیفتم نتونستم غذای تازه درست کنم و عدس پلوی مونده از دیروز رو دادم بهت. قربون معده حساست که از ظهر تا 1 نصفه شب بالا میاوردی و اخرش هیچی نبود ولی عق میزدی و قرمز میشدی. خودت هم فهمیده بودی مریضی از تو تشکت جم نمیخوردی و نه میخندیدی و نه حرف میزدی و دوست داشتی بخوابی. نصفه شب که بهتر شدی ، گرسنه ات شد و شیر خوردی و صبح سرحال بیدار شدی.مامان موند و نکته هایی که برای شب اخر گذاشته بود برای حافظه کوتاه مدتش...
عزیز دلم الان که بزرگ شدی و اینا رو میخونی فکر نکن خیلی تقصیر من بود. این اتفاقا برای مامانهای خونه دار هم خیلی پیش میاد....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی