دلم برای این روزها تنگ خواهد شد...
پارسا: امروز تو مدرسه کوره سیب زمینی خوردیم = پوره پارسا: وقتی باب اسفنجی مرد برای مراسم خواستگاری رفتن = خاکسپاری پارسا بعد از واکسن زدن خواهرش:مامان واکسن معمولی هم داریم؟ مثل واکسن کفش! = واکس پارسا موقع دیدن عکسای قدیمی: مامان اینجا قیافه ات خیلی عوضی بود = با موهای مشکی قیافه ات عوض شده بود پارسا مدتی بعد از اینکه باباش اشتباهی دوغ کفیر خرید: بابا روش نوشته گازداز..بدون گاز..بخون بخر پارسا: چرا عددا اینجورین؟ چرا نمیگن ده و یک..ده و دو ...ده و سه پارسا: مامان میلیارد سال دیگه ما چی میشیم؟ من: میریم بهشت! پارسا: بهشت زهرا؟؟ و حرفهایی که میدونم خندیدم و دلم ضعف رفت برای پسرم و...
نویسنده :
مامانی
23:28