سيد پارساسيد پارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
مهساساداتمهساسادات، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
سید صدراسید صدرا، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

پارسا،گل پسر ما

دنیای خواهر و برادری

پسرم کاملا خواهرش رو قبول کرده و بهش ابراز علاقه میکنه. بغلش میکنه و رو پاش لالایی میده و زیادی به سر و صورتش دست نوازش میکشه. حتی براش شعر به زبون کودکانه میخونه. به من نهیب میزنه که چرا نی نی رو تنها میذاری و یا وقتی شیر بالا میره هول میش و میدوه دستمال کاغذی میاره.. یه بار رفتم دوش بگیرم به پارسا سپردم حواسش به نی نی باشه  تا مادرجون نمازش تموم شه. بعد یهو داد میزنه:مادرجووون..مادر جووون...بیاااا مامانم هول هولکی نمازش رو میخونه و میاد میبینه پارسا دست خواهرش رو گرفته تو دستش و میگه: دستکش دراومد!!!!! دخترم هم میخوابه و از وضعیت معده و روده هاش ناراضی هست. گاهی سفید و گاهی قرمز و گاهی زرده. گاهی خوب شیر میخوره و گاه...
22 مهر 1394

روزهای دور هم بودن

بودن کنار خانواده ها برای پارسا که از کودکی تو شهرهای دور از خانواده ها زندگی میکرده موهبت بزرگیه با پدربزرگش میره مسجد و نونوایی. الان هم که شب اول محرم هست رفته حسینیه.. با خاله کوچیکه اش  کل کل میکنه و اون هم با سی دی کارتون و منچ و ... سرگرمش میکنه آخر هفته قبل رفتیم خونه مادربزرگم و پارسا حسابی با محمدجواد بازی کرد. یه بچه لاکپشت هم گیر اورده بودن که خوشبختانه پسری متقاعد شد با خودش نیاره خونه.   پارسا علاقه ای به اسباب بازی های باطری خور نداره و چیزهایی رو که بشه با دست هل داد یا درست کرد رو بیشتر دوست داره. تو یه دفتر نقاشی اش تماما هواپیما و قایق کشیده. اسم کشورها رو یاد گرفته  و مدا...
22 مهر 1394

دهه اول پاییزی (پست ویژه)

دهه اول پاییز امسال دقیقا بین دو عید قربان و غدیر... دخمل کوچولوی من که قرار بود نیمه پاییز بدنیا بیاد صبح روز چهارم پاییزی غافلگیرم کرد و اومد تو بغلم... علیرغم اصرار خانواده ها عید قربان و چند روز بعدش رو میخواستم تو شهر غریب تنها باشم تا سر وسامونی به کارهام بدم و بعد برم خونه مادرم و اماده بشم برا سزارین. عید قربان رو تنها تو خونه بودن اون هم درحالی که از اقصی نقاط بوی کباب میاد خیلی سخته خلاصه ماجرا از یه کمردرد ساده اخر شب شروع شد و به نصفه شب رسیدن بابا و خواهرم و سزارین اوژانسی دم صبح تو شهر غریب پایان یافت.حالا تو فاصله اومدنشون با درد متناوبی که داشتم وسایل و ساک هام رو جمع کردم و دوش گرفتم و لباسهای بند رخت و جمع کر...
17 مهر 1394

هرچی آدم بدش میاد...سرش میاد

آخه من  چه گناهی کردم فسقل من گیاهخوار هست که گیاه هم نمیخوره یعنی با گوشت اصلا میونه خوبی نداره و از طرفی گیاهخوار هم نیست یعنی معده اش اندازه مشتش هم نمیشه...کتلت اون هم با سس و خیارشور.. ماکارونی اون هم نه مثل قبل و یه کم سالاد الویه و کشک بادمجون میخوره اصلا با پلو و انواع خورشت ها خصوصا اگه رب دار و قرمز باشه میونه خوبی نداره حالا اگه بریم رستوران قد من چلوکباب میخوره من هم متوسل شدم به تزیینات با پیاز و ترشی کلم و سبزی ...باشد که چند صباحی مقبول افتد ماست و دوغ و پنیر هم نمیخوره مرغ و گوشت به زوووور املت  هم نه! آخه چی بگم من دیگه... کنکاش میکنه چی تو قاشقش گرفته! یک اپسیلون پیاز سرخ شده یا کشمشی که...
1 مهر 1394

ضربانش پایدار...

پدر و پسر رو بردم اکو حس خوب دیدن ضربان قلب کوچولوی نازم و دعا در ان لحظه برای سالم بودن این قلب برای بیش از صد سال.. ...
1 مهر 1394

وقتی مجبوری...

وقتی مجبوری به خاطر یک مورد حیاتی بری اوژانس وقتی مجبوری پسر کوچولوت رو با اینکه میگه خوابش میاد با خودت بکشونی محل کار وقتی مجبوری جلوی ریختن اشکت رو با دیدن این عکس بگیری ...
1 مهر 1394

بازی..کاردستی...نقاشی در کمی مانده به پنج سالگی

عکس ادامه مطلب دست و پاشکسته ساعت خوندن رو یاد گرفته. البته در حد کوچیکه رو هشت و بزرگه رو شیش با یه بشقاب یه بار مصرف ومقوا و پونز این ساعت رو با هم درست کردیم منچ و مار وپله رو خوب یاد گرفته ووخیلی وقت ها از خودش بازی با قوانین جدید میسازه و مجبورمون میکنه به اون روش ها هم بازی کنیم بازی با لگو و حیوون های اهنربادار کوچیک سرگرمی دیگه اش هست که همیشه چه نقش ادم خوبه وچه ادم بده باشه بازی به نفع اون باید تموم شه و عروسک های ما در نعایت یا تصادف میکنن و یا خورده میشن و ...   این هم از وسایل جدید و نوین اخرین تکنولوؤی روز دنیا در پارک دارغوزاباد سکونت ما چند تا نقاشی یادگاری چهار سال و اندی: ...
1 مهر 1394

حیاط تابستونی ما..

محوطه پشتی بیمارستان حیاط خونه مون محسوب میشه که امسال نهال و گل کاشتن والبته گوجه و ریحون و افتابگردون من هم جلوی سوییت فلفل و خیار و نعناع کاشتم یه عصر تابستونی سبد به دست رفتیم تو محوطه یه دوری زدیم که نتیجه اش شد این عکس: اینجا هم قسمت افتابگردونش هست با دیزاین وعکاسی مامانی ...
1 مهر 1394